سورفکتانتها جزء اصلی مواد شوینده پاککننده هستند. کلمه سورفکتانت به معنای عامل فعال سطحی است. مولکول ترکیباتی که به آنها سورفکتانت گفته میشود، دارای دو بخش آبدوست (قطبی) و آبگریز (غیرقطبی) است.
انواع سورفکتانت و طبقهبندی آنها معمولاً براساس بخش آبدوست یا هیدروفیلیک مشخص میشود. از جمله انواع سورفکتانت میتوان به سورفکتانتهای غیریونی، آنیونی، کاتیونی، آمفوتریک و واکنشگرا اشاره کرد.
بخش آبگریز یا هیدروفوبیک سورفکتانت جاذبه بسیار کمی برای آب و بخش آبدوست دارای جاذبه قوی برای آب است. با افزایش غلظت سورفکتانت در آب، مولکولهای سورفکتانت تودههایی تشکیل میدهند بهطوریکه بخش داخلی آبگریز درون توده، یک محیط غیرقطبی ایجاد میکند.
به دلیل همین ویژگی سورفکتانتها در صنایع گوناگون کاربردهای زیادی دارند که در ادامه این مقاله به آن میپردازیم.
ساختار سورفکتانت
سورفکتانت آنیونی
سورفکتانت آنیونی دارای سر آبدوست با بار منفی است، به همین دلیل به آن، آنیونی گفته میشود. به دلیل خاصیت پاککنندگی عالی و بالای این نوع از سورفکتانت، پرکاربردترین نوع برای کاربرد در صنعت شوینده و تولید انواع مایع ظرفشویی و شامپو است.
سورفکتانت بهویژه در دور نگهداشتن کثیفی از پارچهها و ازبینبردن باقیماندههای نرمکننده پارچه از پارچهها مفید است. سورفکتانتهای آنیونی بهویژه در تمیزکردن خاکهای روغنی و سوسپانسیون خاکهای روغنی / رسی مؤثر هستند.
البته باید این نکته را هم در نظر گرفت که اگر سورفکتانت آنیونی با آب سخت در تماس باشد، میتواند با یونهای سختی آب با بار مثبت (کلسیم و منیزیم) واکنش نشان داده و در نتیجه تا حدودی غیرفعال میشود.
هرچه سختی آب و میزان یونهای کلسیم و منیزیم بیشتر باشد، سیستم سورفکتانت آنیونی بیشتر غیرفعال میشود. دقیقاً به همین دلیل است که هنگام شستشو با آب سرد که سختی بیشتری دارد، به ماده شوینده بیشتری نیاز داریم.
متداولترین سورفکتانتهای آنیونی مورداستفاده عبارتاند از آلکیل سولفاتها و سولفوناتها، آلکیل اتوکسیلات سولفاتها، لیگنین سولفوناتها، استرهای فسفات، استرهای سولفوسوکسینات و کربوکسیلاتها.
سورفکتانت کاتیونی
سورفکتانت کاتیونی برخلاف نوع آنیونی، دارای سر هیدروفیلیک با بار الکتریکی مثبت است. این نوع سورفکتانت، در واکنشهایی تشکیل میشود که آلکیل هالیدها با آمینهای چرب اولیه، ثانویه یا سوم واکنش میدهند.
سورفکتانتهای کاتیونی کشش سطحی را کاهش میدهند و بهعنوان عوامل مرطوبکننده در محیطهای اسیدی استفاده میشوند. بااینحال، یک نقطهضعف یک عامل فعال سطحی کاتیونی این است که وقتی به یک محلول قلیایی مانند نمکهای آمونیوم چهارتایی اضافه میشوند، هیچ اثر شویندهای ندارند.
از بخشهای قبلی میتوان نتیجه گرفت که دستیابی به سورفکتانت آمین یا آلکیل آمونیوم نیازمند زنجیرهای از واکنشهای شیمیایی است که کموبیش انتخابی هستند و لزوماً کامل نیستند. در نتیجه، تنها بخش کوچکی از مواد واکنشدهنده به محصول نهایی موردنظر تبدیل میشود.
به همین دلیل است که سورفکتانتهای کاتیونی بهطورکلی گرانتر از سورفکتانتهای آنیونی مانند سولفوناتها یا سولفاتها هستند. ازاینرو، سورفکتانتهای کاتیونی تنها در مواردی استفاده میشوند که نمیتوان آنها را با سورفکتانتهای دیگر جایگزین کرد.
از سورفکتانت کاتیونی در صنعت نساجی برای به تأخیرانداختن جذب رنگ استفاده میشود. در این کاربرد آنها با رنگ رقابت میکنند و در نتیجه جذب رنگ را کند کرده و به دستیابی به رنگ یکنواخت کمک میکنند.
حتی گاهی بهعنوان بازدارنده خوردگی در محیط اسیدی کاربرد دارند. همچنین امولسیونهای آسفالتی برای روسازی جادهها و پوششهای محافظ و رنگها اغلب توسط نمکهای نمک آمین چرب (در pH اسیدی) یا کواتها (در pH خنثی) تثبیت میشوند. برخی نیز مانند بنزالکونیوم کلراید بهعنوان ماده ضدعفونیکننده استفاده میشود.
سورفکتانت غیریونی
در سورفکتانتهای غیریونی، سر آبدوست قطبی است؛ اما کاملاً باردار نیست. سورفکتانتهای غیریونی کاربردهای متنوعی در تولید منسوجات دارند و حجم مورداستفاده از انواع مختلف سورفکتانتهای غیریونی زیاد است.
الکلها، اسیدهای اتوکسیله، آمینهای اتوکسیله، اکسیدهای آمین، آلکیل فنلهای پلی اکسی اتیلن شده و پلی اکسی اتیلن خطی رایجترین انواع سورفکتانتهای غیریونی هستند. خواص یک سورفکتانت غیریونی را میتوان با کنترل مقادیر نسبی خصوصیات آبدوست و آبگریز تا حدودی برای یک کاربرد خاص تنظیم کرد.
انواع سورفکتانت
سورفکتانت چگونه کار می کند؟
برای درک اینکه سورفکتانتها چگونه کار میکنند بیایید با درنظرگرفتن اینکه وقتی سورفکتانتها را به یک ظرف آب اضافه میکنیم، چه اتفاقی میافتد، شروع کنیم.
سورفکتانتها ابتدا روی سطح آب جمع میشوند تا لایهای را در سطح مشترک آبوهوا تشکیل دهند بهطوریکه بخش آبدوست به سمت آب و بخش آبگریز به سمت هوا باشد. این پدیده منجر به کاهش کشش سطحی آب میشود که یکی از ویژگیهای کلیدی سورفکتانتها به شمار میرود.
اما با افزایش غلظت سورفکتانت، اتفاق جالبی رخ میدهد:
میسلها یا «تودههای» توپی شکل سورفکتانت، با دمهای رو به داخل و دور از آب شکل می گیرند. غلظتی که در آن میسلها شروع به تشکیل می کنند، غلظت میسل بحرانی (CMC) نامیده میشود.
این خاصیت بسته به نوع سورفکتانت متفاوت است و کارایی و غلظت مورد نیاز برای یک فرایند خاص را تحت تأثیر قرار میدهد. افزودن سورفکتانت بیشتر فراتر از CMC منجر به افزایش تشکیل میسل می شود. رون میسل ها یک فضای غیر قطبی آبگریز تشکیل شده و سطح بیرونی آن آبدوست است.
تشکیل میسل برای بسیاری از کاربردهای سورفکتانت بسیار مهم است؛ زیرا تجزیه موادی مانند روغن که معمولاً در آب نامحلول هستند را تسهیل میکند. فضای درونی این تودهها ذرات آلودگی و چربی آبگریز را جذب کرده و از محیط آبی خارج میکند. سورفکتانتهایی با CMC پایین به سورفکتانت کمتری برای کاهش کشش سطحی و تشکیل میسل نیاز دارند و بنابراین کارامدتر هستند.
کاربردهای سورفکتانت
بنابراین؛ سورفکتانتها به طور گستردهای در صنعت مواد شوینده، روانکاری، به عنوان نرم کننده در لجن فاضلاب و صنعت نفت استفاده میشوند. بیشتر کاربردهای سورفکتانتها محصولات نرمکننده هستند که ویژگیهای مشابهی با مواد شوینده، زنجیره بلند آلیفاتیک و بخش آبدوست دارند.
در ادامه به بررسی کاربرد سورفکتانت در حوزههای مختلف صنعتی میپردازیم.
سورفکتانت بهعنوان نرمکننده در نساجی
فینیشینگ یک اصطلاح جامع در نساجی است که به فرایندهایی که پارچهها پس از تولید آن را طی میکنند، اشاره دارد. یکی از مواد شیمیایی که در این مرحله برای افزایش کیفیت پارچهها استفاده میشود، سورفکتانتها هستند که بهعنوان نرمکننده به کار میروند.
این نرمکنندهها، با ویژگیهای آبگریز، حالتی بسیار نرم و گاهاً مشابه حس چربی سطح را هنگام لمس پارچه ایجاد میکنند. سورفکتانتهای نرمکننده با ویژگی غالباً آبدوست، عموماً لمس خشکتری را ارائه میکنند.
سورفکتانت در کشاورزی
امروزه موفقیت فناوری کنترل علفهای هرز در کشاورزی به توسعه و استفاده مؤثر از علفکشهای آلی و سپس استفاده از مواد شیمیایی دیگر، بهویژه سورفکتانتها نسبت داده میشود.
سورفکتانتها عملکردهای مختلفی را در پراکندگی علفکشها انجام میدهند. سورفکتانتها عمدتاً در محلولهای آبی مورداستفاده قرار میگیرند، جایی که کشش سطحی را کاهش میدهند و در نتیجه گسترش و مرطوب شدن سطح علفهای هرز را افزایش میدهند.
این امر منجر به پوشش یکنواخت سطح علفهای هرز، جذب بیشتر، کاهش سرعت تبخیر و سایر اثرات مطلوب میشود. سورفکتانتها به مولکولهای علفکش کمک میکنند تا از طریق سطح مومی برگ نفوذ کنند.
در کود حاوی نیتروژن (سولفات آمونیوم) ترکیبات سورفکتانت به ترکیب نیتروژن کمک میکند تا از سطح برگ نفوذ کند. معمولاً از مخلوط سورفکتانتهای غیریونی در این کاربردها استفاده میشود.
کاربرد سورفکتانت در صنعت نفت
کاربرد سورفکتانتها در صنعت نفت از اهمیت عملی زیادی برخوردار است و همچنین بسیار متنوع است؛ زیرا سورفکتانتها ممکن است در سراسر فرایند تولید نفت در مخازن، چاههای نفت و گاز، در عملیات پردازش سطحی، و در محیطزیست، بهداشت و سلامت کاربرد داشته باشند.
برخی از نمونههای کاربرد سورفاکتانت در صنعت نفت در سیستمهای گاز/مایع عبارتاند از تولید چاه نفت و فومهای سرچاهی، فرایند فلوتاسیون روغن، فومهای تقطیر و تفکیک اجزا برج، فومهای نفت کوره و مخزن سوخت جت (کامیون)، سیال حفاری فوم، مایع اسیدی فوم، فومهای مسدودکننده و منحرفکننده فومهای کنترل تحرک گاز.
سورفکتانت در پاککننده ها
سورفکتانت ها عنصر کلیدی محصولات پاککننده هستند. پاککنندهها معمولاً شامل چهار جز اساسی هستند. سورفکتانتها، هیدروتروپها، سازندهها و حاملها. هیدروتروپها مواد شیمیایی هستند که سورفکتانتها و سازندههای ناهمگن را در یک محلول پایدار نگه میدارند.
حامل یا آب یا حلال دیگری است. این عناصر با هم کار میکنند تا امکانات لازم برای حذف آلودگیها را ایجاد کنند. نتیجه نهایی محصولی است که میتواند با مکانیسمهای مختلفی انواع آلودگی را از سطوح مختلف بزداید.
نوع سورفکتانتهای مورد استفاده در یک محصول تمیز کننده تا حد زیادی تعیین میکند که این محصول برای چه نوع آلودگی و چه سطوحی مناسب است.
اهمیت سورفکتانت
همانطور که قبلاً هم اشاره شد کارکردهای اصلی سورفکتانتها، کاهش کشش سطحی در فرایندهای مختلف، پاککنندگی بالا و تولید منسوجات با ویژگیهای انتخابی است. به دلیل رفتار دوگانه سورفکتانت که هم بخش آبگریز و هم بخش آبدوست را در ساختار خود دارد، این مواد شیمیایی به جز جداییناپذیر صنایع مختلف تبدیل شدهاند.
برخی از مادههایی که به عنوان نرم کننده استفاده میشوند:
دیسپرس کننده روغن، مخلوط شیمیایی از مواد فعال سطحی است که به منظور تسریع و بهبود جداسازی ذرات و جلوگیری از تجمیع آنها با یکدیگر به کلوئید افزوده میشود. نشت نفت یک تهدید مهم برای محیط زیست دریایی است. از آنجایی که چگالی روغن کمتر از آب است، روغن روی سطح آب شناور میشود و به پرندگان دریایی و ماهیها آسیب میرساند.
هم زدن طبیعی آب باعث میشود تا روغنی که در لایه بالایی سطح آب ریخته میشود، به زیر ستون آب برود. اما با این فرایند طبیعی زمان زیادی میبرد تا روغن به طور کامل از سطح پاک شود. در نتیجه برای سرعت بخشیدن به این فرآیند از دیسپرس کنندههای روغن استفاده میشود.
خرید دیسپرسنت
شرکت دکتر کمیکال مواد دیسپرسنت در تصفیه آب و فاضلاب را به مشتریان خود ارائه میدهد. خرید دیسپرسنت تصفیه آب گزینه مناسبی برای صنایع جهت نگهداری سیستمهای تصفیه آب میباشد.
قیمت دیسپرسنت تصفیه آب با توجه به مقادیر استفاده و شرایط سیستم آبی و تعیین دوز دیسپرسنت قابل محاسبه است. ضمن استعلام قیمت با واحد فروش دکتر کمیکال تماس بگیرید.
تخریب ناشی از وجود تودههای لجن و رسوب در بویلرها و سایر تجهیزات صنعتی میتواند تهدیدی برای عملکرد ایمن و مداوم آنها باشد. استفاده از دیسپرسانت آبی میتواند سرعت انباشته شدن رسوب و لجن را کاهش دهد. پلی اکریلیک اسید (PAA) و اسید هیدروکسی اتیلیدین-1،1-دی فسفونیک (HEDP) به عنوان ترکیبات دیسپرسنت در سیستمهای آبی کاربرد دارند.
پایداری حرارتی HEDP بین 230 تا 270 درجه سانتیگراد است که نسبت به PAA از پایداری حرارتی کمتری برخوردار است. این ترکیبات علاوه بر کنترل رسوب، نرخ خوردگی را نیز کاهش میدهند.
مزایای دیسپرس کننده ها
از جمله مزایای انواع دیسپرس کنندهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کاهش میزان ترکیبات فرار در یک بستر، از طریق پراکندهسازی و حل کردن این ترکیبات در آب
کاربرد سریع و آسان
تلاطم آب و باد به بهبود عملکرد دیسپرس کننده کمک میکند
جلوگیری از تشکیل امولسیون آب در روغن نامطلوب
اغلب ترکیبات دیسپرس کننده از مواد شیمیایی رایج تشکیل شدهاند که درجه سمیت خیلی بالایی ندارند
کاربرد دیسپرسانت
کاربرد دیسپرس کننده ها چه برای مقابله با لکههای نفتی و چه مقابله با رسوبات مختلف در صنعت، میتواند یک استراتژی مؤثر باشد که مزایای زیست محیطی و اقتصادی قابل توجهی دارد. به ویژه زمانی که در کنار سایر روشها مورد استفاده قرار بگیرد.
دیسپرسنتهای نفتی پاسخ مناسبی به نشت نفت هستند. این ترکیبات میتوانند به سرعت مقادیر قابل توجهی از نفت را از سطح دریا با انتقال آن به ستون آب که در آنجا توسط فرایندهای طبیعی تجزیه میشود، از بین ببرند. این نوع از دیسپرس کنندهها را میتوان با روشهای مختلفی استفاده کرد. به طور کلی، اسپری مواد پراکندهساز از شناورها و هواپیماهای کوچک برای کنترل نشتهای کوچکتر و مناطق نزدیک ساحل مناسبتر است.
اما دیسپرس کنندهها فقط در صنعت نفت و برای مقابله با لکههای روغنی کاربرد ندارند. یکی از دیگر از بزرگترین چالشهای صنعت، مشکل رسوبگذاری و کیفیت آب در تجهیزات مختلف مانند برج خنک کننده، بویلر، تجهیزات تولید نفت و گاز و… است. در صورتی که پاسخ مناسبی به این چالش داده نشود میتواند منجر به مصرف بیش از حد آب و انرژی و به خطر افتادن یکپارچه تجهیزات شود.
لجن بویلر زمانی تشکیل میشود که مواد معلق موجود در آب دیگ بر روی لولههای داغ دیگ بخار یا سطوح دیگر بنشینند یا به آن بچسبند. استفاده از دسیپرس کننده در برنامه تصفیه آب بویلر و سایر تجهیزات باعث پراکندگی رسوبات شده و از تهنشینی لجن و رسوب نمکها در دیواره تجهیزات جلوگیری میکند.
شرکت دکتر کمیکال مواد دیسپرسنت در تصفیه آب و فاضلاب را به مشتریان خود ارائه میدهد. خرید دیسپرسنت تصفیه آب گزینه مناسبی برای صنایع جهت نگهداری سیستمهای تصفیه آب میباشد. برای استعلام قیمت و مشاوره در خصوص دیسپرسنت تصفیه آب با توجه به مقادیر استفاده و شرایط سیستم آبی و تعیین دوز دیسپرسنت با دکتر کمیکال تماس بگیرید.
مواد شیمیایی دیسپرسنت
هنگامی که سیستم آبی دارای سختی و قلیائیت بالا باشد، اگر از مواد شیمیایی دیسپرسانت استفاده نشود، رشد کریستالی رسوبات و توده میکروبیولوژیک شدت گرفته و این رسوبات به طور محکم به سطح مبدل حرارتی میچسبند؛ اما اگر به اندازه کافی ماده پراکندهساز در سیستم وجود داشته باشد، ذرات رسوبی (که از صدها هزار مولکول CaCO3 تشکیل شده است) توسط دیسپرسانت احاطه شده، تهنشین نمیشوند و در نتیجه به راحتی آب شسته میشوند.
همانطور که قبلاً هم اشاره شد یکی از مواد شیمیایی دیسپرسانت ایدهآل ترکیب HEDP است که برای مقابله با رسوبات معدنی، اکسید قلیایی و هیدروکسید سطح فلز استفاده میشود. این ترکیب نمکهای معدنی را تغییر داده و به نمک محلول تبدیل میکند.
قسمت دیگری که به نمکهای نامحلول جدید تبدیل میشوند که با توجه به نقش پراکندهسازی HEDP در مدت زمان کوتاهی پراکنده شده و به راحتی شسته میشوند.
بنابراین؛ استفاده مؤثر از ویژگیهای HEDP میتواند تا حد زیادی تشکیل رسوب در سطح فلز را کاهش دهد و تجهیزات فلزی در تولید بهتر عمل کنند.
PAA نیز یکی از مواد شیمیایی دیسپرسانت است که در شرایط بسیار قلیایی کاربرد دارد. این ترکیب قادر به پراکندهسازی میکروکریستالهای کلسیم کربنات، کلسیم فسفات و کلسیم سولفات است. PAA برای کنترل رسوب در سیستم گردش آب کاغذسازی، نساجی، رنگرزی، سرامیک سازی و… استفاده میشود.
برای استعلام قیمت PAA و HEDP با کارشناسان فروش دکتر کمیکال در تماس باشید.
تفاوت دیسپرس کننده با سورفکتانت
دیسپرسنت مایع یا گازی است که برای پراکندگی ذرات کوچک در یک محیط استفاده میشود؛ اما سورفکتانت مادهای است که میتواند کشش سطحی بین دو فاز ماده را کاهش دهد. با این حال، میتوان دیسپرس کننده را نیز نوعی سورفکتانتدر نظر گرفت. این دو ترکیب عملکرد متفاوتی دارند.
به این صورت که دیسپرس کننده از تجمع ذرات در یک سوسپانسیون جلوگیری میکند در حالی که یک سورفکتانت کشش سطحی بین دو مایع، بین گاز و مایع یا بین مایع و جامد را کاهش میدهد. علاوهبراین، دیسپرس کننده از طریق جذب ذرات روی سطح مشترک هوا – مایع آنها را پراکنده میکند، درحالیکه سورفکتانت از طریق جذب سطح مشترک جامد – مایع مؤثر است و باعث دافعه بین ذرات میشود.
دیسپرسنت نفتی
در سالهای اخیر مطالعات زیادی بر روی حذف آلودگیهای نفتی از روی آب دریا انجام شده است. روشهای پاکسازی لکه نفتی از سطح آب دریا معمولا به 3 دسته عمده تقسیم میشوند:
دسته اول روشهای فیزیکی است که شامل جاذبها، بومها، اسکیمرها میشود.
دسته دوم روشهای شیمیایی که شامل مواد پراکندهساز، سوزاندن در محل و استفاده از مواد جامدکننده است.
دسته سوم شامل روشهای بیولوژیکی و تجزیه زیستی است.
همانطور که گفته شد یکی از روشهای مقابله با آلودگی نفتی در دریا و جلوگیری از آلوده شدن محیط زیست دریایی، استفاده از مواد شیمیایی پخش کننده یا پراکنده ساز (دیسپرسنت) نفت به منظور جلوگیری از پراکندگی آلودگیهای نفتی است.
این مواد، تشکیل قطرات کوچک نفت پراکنده شده در لایه بالایی ستون آب را تسریع میکنند و در نتیجه عملیات اکسیداسیون و تبخیر هیدروکربنهای فرار و تجزیه میکروبیولوژیکی تسریع گردیده و خسارتها و زیانهای ناشی از نشت نفت کاهش مییابد. از این مواد برای پراکندگی و از بین بردن لکههای نفتی به خصوص هنگامی که به کارگیری تجهیزات مقابله با آلودگی امکانپذیر نباشد استفاده میشود.
هنگامی که پخش کنندهها بر لکه نفتی اسپری میشوند جاذبهای سطحی در پخش کنندهها به نفت نفوذ میکند. این جاذبها موجب شکست لکه نفتی شده و حالت امولسیونی از نفت و آب را به وجود آورده و به سمت محل تلاقی آب و نفت جهتگیری مینمایند. این امر موجب اعمال نیرویی میگردد که از مخلوط شدن راحت نفت و آب جلوگیری کرده و نیروی چسبندگی بین این دو را به طور قابل توجهی کاهش میدهد.
این عمل از طریق سورفاکتانتهای موجود در پراکندهسازها صورت میگیرد که در واقع این ماده مانند یک رابط عمل کرده و به دلیل خاصیت دو قطبی بودن این مواد، کشش سطحی آب به میزان قابل توجهی کاهش مییابد. سر قطبی آن به آب و سر غیرقطبی آن به چربی نفت متصل شده و به همین دلیل قطرات نفتی کوچک به راحتی تشکیل میشوند.
هدف اصلی دیسپرسنت نفت سرکوب اثر نشت نفت از طریق کاهش مقدار نفتی است که توسط امواج آب به ساحل میآید و با تبدیل روغن ریخته شده به ذرات و قطرات کوچک به طوری که این قطرات در زیر ستون آب پراکنده شوند.
دیسپرسنت نفتی
اما دیسپرسنت چگونه نشت نفتی را در سطح دریا از بین می برد؟
دیسپرسنتها دو جزء اصلی دارند:
یک سورفکتانت و یک حلال. مولکولهای سورفکتانت از یک بخش اولئوفیل (روغن دوست) و یک قسمت آبدوست تشکیل شدهاند. حلال سورفکتانت را از طریق یک لکه روغن به سطح مشترک روغن / آب منتقل و توزیع میکند، جایی که کشش سطحی را کاهش داده و اجازه میدهد تا قطرات کوچک روغن از لکه جدا شوند. اگرچه قطرات بزرگتر ممکن است به سطح برگردند، اما بیشتر آنها در حالت تعلیق باقی میمانند و توسط باکتریهای طبیعی رقیق شده و تجزیه میشوند.
اما برای استفاده از dispersant محدودیتهایی وجود دارد. دیسپرسکنندهها تأثیر کمی روی روغنهای بسیار چسبناک دارند؛ زیرا تمایل دارند قبل از نفوذ حلال، روغن را وارد آب کنند. آنها همچنین برای برخورد با امولسیونهای چسبناک (موس) یا روغنهایی که نقطه ریزش نزدیک یا بالاتر از دمای محیط دارند، مناسب نیستند. حتی روغنهایی که میتوانند پراکنده شوند در ابتدا پس از مدتی (معمولاً چند ساعت تا چند روز) مقاوم میشوند، زیرا فرآیندهای هوازدگی روغن را چسبناکتر میکند.
در نتیجه ضروری است که اثربخشی دیسپرسنت شیمیایی به طور مستمر کنترل شود و به محض اینکه دیگر مؤثر نباشد، استفاده از مواد پراکندهساز متوقف شود. مشاهده بصری اثربخشی از یک کشتی یا سکوی هوایی کلیدی است. همچنین میتوان کارایی را با استفاده از فلورمتری فرابنفش (UVF) و با سنجش غلظت روغن پراکندهساز در ستون آب بررسی کرد.
ویژگی های دیسپرسانت
دیسپرسنتها مایعاتی هستند که بر روی لکه نفتی در دریا به منظور پراکنده کردن نفت در ستون آبی پاشیده میشوند. بازده این روش به شرایط ویژه لکه نفت بستگی دارد.
از جمله مزایای استفاده از دیسپرسنت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دیسپرس کننده را میتوان در جریان قویتر آب و در دریاهای مواج استفاده کرد
همانطور که آب سطحی را این مخلوط شیمیایی جابهجا میکند، آلودگی پرندگان و حیوانات دریایی را نیز کاهش میدهد
پراکنده ساز نفتی، انتقال نفت توسط باد به سواحل را متوقف میکند
استفاده از پخش کننده یکی از سریعترین روشهای مبارزه با نشت نفت است و تشکیل امولسیون آب – نفت را متوقف میکند
اگرچه استفاده از پخشکنندههای شیمیایی چندان سازگار با محیط زیست نیست، زیرا این محصولات ممکن است سمی باشند، اما این روش نه تنها سریعترین روش بلکه کارآمدترین روش برای تمیز کردن لکههای روغن هستند
ترکیبات شیمیایی دیسپرسنت
ترکیب شیمیایی دیسپرسنت
اساس ترکیبات شیمیایی پخش کنندهها، به گونهای است که باعث افزایش پراکندگی به صورت طبیعی به همراه کاهش کشش سطحی بین مولکولهای آب و نفت میگردند. حلال داخل dispersant، باعث کاهش گران روی سورفکتانت میگردد که خود، موجب سهولت در اسپری شدن مواد دیسپرسنت و همچنین، باعث نفود مواد سورفکتانت به داخل لکههای نفتی خواهد شد. مواد شیمیایی دیسپرسانت، دارای دو ترکیب اصلی سورفکتانتها و حلالها هستند.
سورفکتانتها (عامل فعال در سطح) ترکیبات شیمیایی با مولکولهایی متشکل از دو بخش غیرمشابه “آب دوست” (هیدروفیلیک) و “نفت دوست” (اولئوفیلیک) میباشند. سورفاکتانتها مانند یک “پل شیمیایی” بین مواد نفتی و آب عمل کرده و باعث میشوند این دو فاز به راحتی با یکدیگر مخلوط شوند.
هزاران سورفکتانت تکی وجود دارد که برخی از آنها طبیعی میباشند (مانند سورفکتانتهای طبیعی در شیر) و برخی ساخته دست بشر یا ترکیبی میباشند.
برخی از سورفکتانتهای ساده از جمله صابون به پاک کردن آلودگی، چربی و مواد چرب از پوست و سایر سطوح کمک میکند و باعث میشوند این مواد به راحتی از طریق شستشو به آب منتقل شوند. سورفکتانتهای موجود در پراکنده کنندههای لکه نفت بسیار پیچیدهتر از یک صابون ساده میباشند.
حلالها برای حلکردن سورفکتانتها (برخی سورفکتانتها جامد میباشند) و کاهش چسبندگی (بسیاری از سورفکتانتها مایعاتی با چسبندگی بالا میباشند) به کار میروند و باعث پاشیدهشدن دیسپرسنت بر روی لکه نفتی میشوند. تمام dispersant، دارای حلالهای مناسب هستند که خاصیت نفوذ آنها به داخل لایههای مواد نفتی را موجب میشوند و مانند یک نیروی کمکی برای سورفکتانت عمل میکنند.
انواع سورفکتانت ها و حلال های مورد استفاده در دیسپرسنت ها
سورفکتانتها و حلالهای موجود در پخش کننده صرفاً برای استفاده در پراکندهسازی لکههای نفتی تولید نمیشوند. کمپانیهای شیمیایی مختلف رنج وسیعی از سورفکتانتها را برای فروش به کمپانیهای سازنده dispersant، تولید میکنند. امکان استفاده از تمامی سورفکتانتهای مورد استفاده در دیسپرسانتها در سایر محصولات نیز وجود دارد.
انتخاب دو یا سه سورفکتانت مناسب از هزاران سورفکتانت موجود و سپس ترکیب آنها با نسبتهای مناسب برای رسیدن به تاثیر مطلوب، از مهارتهای سازندگان دیسپرسانتها میباشد.
انتخاب حلال مناسب نیز اهمیت دارد. این مخلوط معمولاً برای استفاده در شرایط خاصی تولید میشوند، این شرایط را میتوان با ترکیب سورفکتانتهای متفاوت و حلالهای موجود برآورده ساخت؛ بنابراین، تمام پخش کنندهها دارای یک نوع سورفکتانت یا حلال یکسان نیستند.
فرمولبندی تجاری موجود برای دیسپرسنتها جزء اطلاعات اختصاصی سازندگان میباشند. این اطلاعات توسط سازندهها در اختیار مراجع ملی که dispersant را برای فروش و استفاده تأیید میکنند، قرار میگیرند، اما به صورت اسناد عمومی منتشر نمیشوند.
انواع دیسپرسنت ها
انواع دیسپرس کننده ها
این مخلوط شیمیایی با فرمولاسیونهای مختلفی تولید میشود و اثربخشی آن بسته به نوع روغن مورد استفاده در فرمولاسیون، متفاوت است. پخش کنندهها بر اساس نسل و نوع آنها طبقهبندی میشوند:
اولین نسل dispersant، که در دهه 1960 معرفی شدند و مشابه پاک کنندههای چربیزدای صنعتی با سمیت بالا بودند. دیسپرسکنندههای نسل اول دیگر در نشت نفت استفاده نمیشوند.
دیسپرس کنندههای نسل دوم که پراکندهکنندههای نوع I نیز نامیده میشوند، برای پراکنده سازی نشت نفت در دریا با اسپری کردن از طریق قایق طراحی شدهاند. این نسل از پخش کنندهها حاوی یک حلال هیدروکربنی با محتوای آروماتیک کم یا غیرآروماتیک و معمولاً 15 تا 25 درصد سورفکتانت هستند. این نوع از پخشکنندهها باید بدون رقیقسازی استفاده شوند.
پخش کنندههای نسل سوم حاوی ترکیبی از دو یا چند سورفکتانت با گلیکول و حلالهای تقطیر نفت سبک هستند. رایجترین سورفکتانتهای مورد استفاده در این نوع از دیسپرس کننده سورفکتانت غیر یونی و آنیونی هستند. غلظت سورفکتانت بین 25 تا 65 درصد است و بیشتر از محصولات نوع I است.
به طور کلی دو نوع دیسپرسانت وجود دارد:
دیسپرسنت معمولی
پخشکنندههای معمولی مخلوطی از حلالهای هیدروکربن های غیر آروماتیک هستند و بیشتر برای تمیز کردن خطوط ساحلی استفاده میشوند. این پخش کنندهها در زمان استفاده بدون رقیقسازی استفاده میشوند و دوز این نوع dispersant بین 30 تا 100 درصد / مقدار نشت نفت نگه داشته میشود.
دیسپرسنت کنسانتره
دیسپرسنت غلیظ طرفداران بیشتری دارد، زیرا کار با آن بسیار آسانتر است. این پخشکننده از مخلوطی از ترکیبات اکسیژن دار مانند گلیکول و هیدروکربنهای غیر آروماتیک تشکیل شده است.
این پخش کننده را میتوان پس از رقیق شدن استفاده کرد، اما جدیدترین پراکنده کنندههای غلیظ (نسل سوم) را میتوان به صورت رقیق نشده در کشتی و همچنین در هواپیما استفاده کرد. دوز پخش کنندههای غلیظ مورد نیاز نسبت به دیسپرسنتهای معمولی کاهش چشمگیری دارد و به 5-15٪ از مقدار نفت میرسد.
در صورت استفاده مناسب، دیسپرس کننده میتواند یک استراتژی مؤثر برای پاسخ به نشت نفت باشد. dispersant میتوانند به سرعت مقادیر قابل توجهی از نفت را از سطح دریا با انتقال آن به آب از بین ببرد تا در آنجا توسط فرآیندهای طبیعی تجزیه شود.
مزایای زیست محیطی و اقتصادی قابل توجهی را میتوان با استفاده از پخش کننده به دست آورد، به ویژه زمانی که سایر تکنیکها در دریا به دلیل شرایط آب و هوایی یا در دسترس بودن منابع محدود شده باشند. با این حال، مانند سایر روشهای واکنش، پراکندهکنندهها نیز محدودیتهای خود را دارند و باید ویژگیهای روغن، شرایط آب و هوایی و دریا و حساسیتهای محیطی را در نظر گرفت.
مقدار پراکنده کننده
مقدار پراکنده کننده مورد نیاز به عوامل زیر بستگی دارد:
نوع روغن در سطح ریخته شده
مقدار روغن
شرایط آبوهوایی
مدت زمانی که از حادثه نشت نفت گذشته
فاصله از ساحل
شرایط محیط دریایی و موجودات دریایی در منطقه نشت نفت
مکانیزم پراکنده شدن مواد دیسپرسنت یا پراکنده ساز
آلودگیهای نفتی در ستون آب، به صورت طبیعی پراکنده میشوند و میزان پراکندگی مواد نفتی در ستون آب، به نوع نفت و انرژی امواج بستگی دارد. نفتهایی که گرانروی پایینتری دارند، تمایل به پراکندگی به صورت طبیعی دارند. به طور کلی نفتهای خام نسبت به نفتهای کوره در حوزه وسیعتری پراکنده خواهند شد.
پراکندگی طبیعی وقتی رخ میدهد که اختلاط انرژی ناشی از امواج و باد، برای غلبه بر کشش سطحی بین نفت و آب کافی بوده و باعث شکست لکه نفت به قطراتی با اندازههای گوناگون بشود. قطرات نفتی بزرگتر سریعاً دوباره به سطح آمده و منعقد خواهند شد تا لکه نفتی را ترمیم نمایند. قطرات کوچکتر، به علت حرکت و تلاطم موج، در ستون آب به صورت معلق باقی مانده و توسط جریانهای زیر سطحی رقیقتر میگردند.
دیسپرسنتها برای افزایش میزان پراکندگی طبیعی به وسیله کاهش کشش سطحی میان نفت و آب طراحی شدهاند و باعث ایجاد قطرات نفت بسیار کوچک توسط امواج میشوند. دیسپرسانتها مخلوطی از دو ترکیب سورفکتانتها و حلالها میباشند. حلالها وظیفه مهمی را بر عهده دارند و به عنوان یک رقیقکننده و یا کاهشدهنده گرانروی سورفکتانت به کار میروند.
هر مولکول سورفکتانت، یک بخش اولئوفیلیک (جذب شده به نفت) و یک بخش هیدروفیلیک (جذب شده به آب) دارد. حلالها به هنگام پاشش بر روی نفت، سورفکتانت را بین نفت / آب انتقال داده و موجب کاهش کشش سطحی بین نفت و آب شده و به همراه موج انرژی باعث دور شدن قطرات از لکه نفت میشود. قطراتی که کوچک هستند در ستون آب معلق مانده و یک ستون شاخص به رنگ قهوه ای تولید مینماید که در زیر سطح پخش میشود.
برای دستیابی به میزان پراکندگی مؤثر، اندازه قطره نفت باید در حدود ۱ الی ۷۰ میکرومتر باشد، که پایدارترین حالت کمتر از ۴۵ میکرومتر میباشد. تلاطم دریا سرعت را متعادل میسازد، به طوری که قطرات نفت در این محدوده به حالت تعلیق باقی مانده و مخلوط نفت و دیسپرسنت سریعاً در چند متر بالایی ستون آب رقیق میشوند. حضور مولکولهای سورفکتانت در قطرات سطحی و احتمال کاهش قطرات نفت در هنگام تماس، امکان انعقاد مجدد لکههای سطحی را به حداقل میرساند.
طبقه بندی دیسپرسنت
طبقه بندی دیسپرسنت
دیسپرسنت نسل اول
نسل اول محصولات، که در دهه ۱۹۳۰ استفاده میشدند، شبیه پاککنندههای صنعتی و ضد چربیها با سمیت آبی بالا بودند، که امروزه دیگر در موارد نشت نفت مورد استفاده قرار نمیگیرند.
دیسپرسنت نسل دوم یا دیسپرسنت های با پایه هیدروکربن یا معمولی / نوع I
نسل دوم دیسپرسنتها، که دیسپرسنتهای نوع I نامیده میشوند. دارای حلال هیدروکربن با آروماتیک بسیار کم و یا بدون آروماتیک و به طور معمول ۱۵ تا ۲۰ درصد سورفاکتانت هستند. معمولا بدون رقیقسازی به کار برده میشوند، زیرا رقیقسازی با آب، آنها را غیرمؤثر میسازد.
نیاز به دوز بالایی از دیسپرسنت به نفت (بین ۱:۱ تا ۱:۳) دارند. به کارگیری این نوع پراکندهسازها نیاز به اسپری به وسیله تجهیزات مناسب دارد. این پراکندهسازها نسبت به دیسپرسنتهای نسل اول سمیت پایینتری دارند و علی رغم سمیت پایین، دارای اثر بخشی کم یا محدود میباشد.
دیسپرسنت نسل سوم یا دیسپرسنت های کنسانتره یا قابل رقیق سازی با آب / نوع II و III
دیسپرسنتهای نسل سوم مخلوطی از دو یا سه سورفکتانت و حلالهای ناشی از تقطیر نفت سبک هستند. رایجترین سورفکتانتهای استفاده شده غیریونی و آنیونی. غلظت سورفکتانت بین ۲۵ الی ۶۵ درصد بوده و تمایل دارد که بیشتر از سورفکتانتهای موجود در محصولات نوع I باشد.
دیسپرسنتهای نسل سوم میتوانند به دو نوع II و III که هر دو کنستانتره هستند، تقسیمبندی میشوند. نوع II دارای سورفاکتانت بیشتری بوده و اثربخشی بهتری نسبت به نوع I دارد، اما دارای گرانروی بالایی بوده و قابلیت اسپری شدن را ندارد که این مشکل را میتوان با رقیقکردن حل نمود.
پراکنده سازهای نفتی بر اساس تقسیم بندی UK
در کنار دستهبندی بیان شده، مقامات بریتانیایی دیسپرسانتها را بر اساس نسل و براساس روش کاربردی که برای آن محصول در بریتانیا تصویب شده است طبقهبندی کردهاند:
دیسپرسنت “معمولی” یا ((بر پایه هیدروکربن)) و یا ((UK نوع اول)) که در پاکسازی لکههای کم در خطوط ساحلی کاربرد دارند.
دیسپرسنتهای “کنسانتره های قابل رقیق سازی با آب” یا ((UK نوع دوم)) که میتوانند توسط قایق یا کشتیها اسپری شوند.
دیسپرسنت “کنسانتره” یا ((UK نوع 3/2)) که میتوانند توسط هواپیما یا کشتیها اسپری شوند.
نسل
نوع UK
تجهیزات
میزان تاثیرگذاری
توضیحات
وضعیت
نسل اول
–
قایق /کشتی
در ساحل
به میزان زیاد
%50-30 دیسپرسنت
استفاده شده
یا
1 بخش دیسپرسنت برای 2
تا 3 بخش نفت
پاک کننده های صنعتی با
سمیت بسیار بالا در
دیسپرسنت ها استفاده شده
است
استفاده نمی گردد
نسل دوم
یا
برپایه هیدروکربن
یا
معمولی
نوع 1
یا
معمولی
یا
برپایه هیدروکربن
قایق /کشتی
در ساحل
به میزان زیاد
%50-30 دیسپرسنت
استفاده شده یا
1 بخش دیسپرسنت برای 2 تا 3 بخش نفت
سمیت پایین
اثر گذاری زیاد
موجود
نسل سوم
یا
کنسانتره
نوع 2
کنسانتره های قابل
رقیق سازی با آب
قایق /کشتی
1بخش دیسپرسنت برای
20 تا 30 بخش نفت
سمیت پایین
اثر گذاری زیاد
موجود
نوع 3
کنسانتره
قایق /کشتی
هواپیما
به میزان کم
%5-3 دیسپرسنت استفاده
شده
یا
1 بخش دیسپرسنت برای
20 تا 30 بخش نفت
سمیت پایین
اثر گذاری زیاد
موجود
انتخاب پخش کننده مناسب و بهبود عملکرد آن
دیسپرسنتها با فرمولبندیهای مختلف تولید میشوند و کارآیی آنها بسته به نوع نفت تغییر مینماید. تست های آزمایشگاهی بسیاری برای درجهبندی میزان سودمندی یک دیسپرسنت نسبت به دیگری اجرا شده است. با این وجود، در هنگام استفاده از دیسپرسنتها رعایت موارد احتیاطی توصیه میشود؛ زیرا امکان به وجود آوردن شرایط دریا در محیط آزمایشگاه مشکل میباشد.
به طور معمول، نسبت ۱:۲۰ دیسپرسنت کنسانتره نوع III به نفت استفاده میشود و تجهیزات پاشش برای دستیابی به این مورد از پیش تعیین میگردد. این مقدار ممکن است برای نفت تازه کاهش داده شود و برعکس برای نفتهای غلیظ یا چرب افزایش داده شود، در مکانهایی که بیشتر از یک نوع کاربرد ممکن است، مورد نیاز باشد.
عوامل موثر بر عملکرد پراکنده سازها
سودمندی پخش کننده توسط پارامترهای فیزیکی و شیمیایی معینی محدود میشود که مهمترین آنها شرایط دریا و ویژگیهای نفت میباشد. آگاهی از این محدودیتها، برای شناسایی بهتر شرایط محیطی در هنگام استفاده از دیسپرسنتها مهم است. صرف نظر از روشهای کاربردی و در بهینه مورد استفاده، از دیگر عوامل مؤثر بر عملکرد دیسپرسانتها عبارتند از:
میزان تماس بین دیسپرسنت و نفت
میزان اختلاط
شرایط آب و هوایی
مقدار دوز دیسپرسنت
برای محاسبه صحیح میزان دیسپرسنت، نسبت دیسپرسانت به نفت باید تعیین شود. این نسبت میتواند از ۱:۱ برای دیسپرسنت نوع I تا ۱:۵۰ برای دیسپرسنت نوع III بسته به روش کاربرد، نوع دیسپرسنت، نوع نفت و شرایط حاکم تغییر نماید. میزان کاربرد میتواند در 2 مرحله به روشهای زیر محاسبه شود:
براورد حجم نفت برای تصفیه بر اساس مشاهدات و فرضیات مرتبط با متوسط ضخامت و ناحیه لکه
محاسبه کمیت دیسپرسنت موردنیاز برای دستیابی به مقدار لازم (نسبت دیسپرسنت: نفت)
همانگونه که اشاره شد، دوز دیسپرسنتهای موردنیاز برای مقدار معینی نفت به منظور دستیابی به بهترین سطح پاشش، بسته به نوع نفت، میزان هوازدگی آن، ضخامت لایه نفتی، شرایط محیطی (مانند امواج) و خود پخش کننده متفاوت است.
در موارد خاصی مانند حادثه نفتکش “Sea Empress” چون نفت به آسانی تجزیهپذیر است، بنابراین مقدار دوز پایین (نسبت دیسپرسنت به نفت) میتواند کافی باشد، در حالیکه در سایر حوادث مخربتر (که تجزیهپذیری نفت زیاد نیست)، ممکن است نیاز باشد که دوز دیسپرسنت افزایش یابد.
از نظر تجربی، بهتر است در استفاده از دیسپرسنتها به دوز ذکر شده توسط تولیدکننده مراجعه شود (که اغلب در مورد دیسپرسنتهای کنسانتره ۵ درصد میباشد)، میزان دوز میتواند در طول عملیات و براساس ارقام متوسط تغییر کند.
در حالت کلی، دیسپرسنتهای معمولی یا دیسپرسنتهای نوع ۲ (دیسپرسنتهای با پایه هیدروکربن) معمولاً در دوزهای تقریبی ۵۰ – ۳۰ درصد از مقدار برآوردشده نفت با گرانروی پایین (تا ۱۰۰۰ سانتی استوک) و با دز ۱۰۰ درصد برای نفتهای دارای گرانروی ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سانتی استوک استفاده میشوند.
دوز دیسپرسنتهای نوع ۳ یا دیسپرسنتهای کنسانتره، برای نفتهای دارای گرانروی ۵۰۰۰ سانتی استوک، ۵% و برای نفتهای دارای گرانروی ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سانتی استوک ۱۰-۵ % است. همچنین در مورد نفتهای دارای گرانروی بیش از ۱۰۰۰۰ سانتی استوک نیز استفاده از Dispersantچندان تاثیری ندارد. برای نفتهای سبک تازه که به آسانی تجزیهپذیر هستند و گرانروی کم تر از ۵۰۰۰ سانتی استوک دارند، مقدار دوز ۵ درصد میتواند کافی باشد.
با در نظر گرفتن نسبت کاربرد دربرابر ضخامت نفت، میتوان مقدار کاربرد را براساس قواعد عموماً پذیرفته شده ارزیابی ضخامت نفت انجام داد (ضخامت لکههای تیره نفتی معمولاً در حدود ۰٫۱ میلیمتر و ضخامت مناطقی که با لایه نازکی از نفت رنگی و درخشنده پوشیده شدهاند در حدود ۰٫۰۰۱ تا ۰٫۰۱ میلی متر براورد میشود)
شرکت دکتر کمیکال تأمین کننده ضد خوردگی، ضد رسوب و دیسپرسنت (Dispersant) موردنیاز صنعت نفت و گاز کشور میباشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه خرید و فروش مواد شیمیایی و قیمت با کارشناسان بخش فروش در تماس باشید.
يکی از فرايندهای شیرین سازی گاز طبيعی، جداسازی گازهای اسيدی يا همان شيرين سازی گاز ميیباشد. در طی اين فرايند سولفيد هيدروژن (H2S)، دی اکسید کربن (CO2) و ديگر گازهاي اسيدی مانند سولفيد کربونيل (COS)، مرکاپتان ها (RSH) و دی سولفید کربن (CS2) از گاز طبیعی جدا میشوند.
به طور کلی در صنعت گاز طبيعی، جداسازی سولفيد هيدروژن و دی اکسيد کربن از گاز طبيعی در طی فرایند شيرين سازی، داراي اهميت فراوانی است. دلايلی مانند نيازهای ايمنی و زيست محيطی به سبب سميت بسيار زياد سولفيد هيدروژن و جلوگيری از خوردگی خطوط لوله و تجهيزات انتقال، فراورش و توزيع گاز باعث شدهاند تا جداسازی سولفيد هيدروژن از اهميت و ضرورت خاصی برخوردار شده و نسبت به جداسازی دی اکسيد کربن و ساير ترکيبات اسيدی دارای اولويت گردد.
معمولاً ميزان سولفيد هيدروژن موجود در گاز فراوری شده و مورد استفاده در خط لوله يا برای فروش بايد کمتر از ۴ پی.پی.ام حجمی (ppmv) باشد. بعلاوه محدوده مجاز اکسيد کربن موجود در گاز فراوری شده مورد استفاده در خط لوله يا برای فروش نيز بين ۱ تا ۴ درصد حجمی میباشد.
شیرین سازی گاز طبیعی
مهمترین عوامل فرایند شیرین سازی گاز
ترکيب گاز طبيعی مورد فراورش (بخصوص ميزان و نوع اجزای هيدروکربنی آن)
ميزان و نوع گازهای اسيدی موجود در گاز (بخصوص سولفيد هيدروژن و دی اکسيد کربن)
ميزان جريان گاز مورد فراورش
دما و فشار گاز ترش موجود و گاز شيرينی که به دست میآيد
مشخصات نهايی مورد نظر برای گاز فراوری شده
ميزان هدر رفت حلال و در نتيجه هزينههای حلال جبرانی
تجهيزات جانبی (utility) مورد نیاز برای فرایند
توانايی فرايند در مقابل تغييرات در ميزان و ترکيب خوراک
فرایند شیرین سازی گاز
تاکنون فرايندهای گوناگونی به منظور شيرين سازی گاز طبيعی بر مبنای عوامل مذکور ارائه گرديده است، که به اين گروهها تقسيمبندی می شوند:
فرايندهای جذب توسط “حلال های شيميايی” مانند آمينها
فرايندهای جذب توسط حلالهای فيزيکی مانند سلکسول (Selexol)
فرايندهای جذب توسط حلالهای فيزيکی – شيميايی مانند سولفینول (Solfinol)
فرايندهای بستر خشک، مانند غربالهای مولکولي
فرايندهای بیولوژیکی مانند شل – پاکوس (Shell- Paques)
فرايندهای غشایی
فرايندهای تبديل مستقيم به گوگرد (استفاده از حلالهای اکسید – احیا در فاز مایع)
آمین ها، H2S را در یک فرایند دو مرحله ای حذف می کنند:
گاز در مایع حل میشود (جذب فیزیکی)
گاز محلول که یک اسید ضعیف است با آمینهای قلیایی واکنش میدهد
5 نوع مختلف آمین برای فرایندهای شیرین سازی وجود دارد:
فرايند آبی مونو اتانول آمین (MEA)
فرايند آبی دی اتانول آمین (DEA)
فرايند گلیکول آمین
فرايند آبی تری اتانول آمین (TEA)
فرايند متیل دی اتانول آمین (MDEA)MEA، DEA و MDEA رایج ترین “شیرین سازی گاز با آمین“در صنعت نفت و گاز هستند.
شیرین سازی گاز ترش
شیرین سازی گاز ترش
گاز ترش دارای محتویات گوگردی کاملاً بدبو است که برای تنفس هم بسیار سمی میباشد. ترکیبات دی اکسید کربن و سولفید هیدروژن با آب منجر به تشکیل اسید سولفوریک و اسید کربونیک میشود. شیرین سازی گاز ترش برای رعایت حد مجاز انتشار مواد آلایندهها به زیست محیطی، پیشگیری از تشکیل هیدرات در دمای پایین کاهش هزینه تقویت فشار گاز و… امری ضروری و مهم به شمار میرود که باید به آن توجه ویژهای داشت.
محتوای H2S در گاز طبیعی را میتوان با واکنش با آمینها کاهش داد. آمینیک پروتون از H2S میپذیرد که اولین گام در تجزیه آن است. واکنش بین آمین و H2S بسیار گرمازا است. صرف نظر از ساختار آمین، H2S با هر دو آمین اولیه، ثانویه و سوم واکنش میدهد.
برای خرید و فروش مواد شیمیایی میتوانید از راههای ارتباطی موجود در سایت با کارشناسان بخش فروش دکتر کمیکال ارتباط برقرار کنید و مواد شیمیایی موردنظر خود را تهیه کنید.
حلال یک ماده شیمیایی است که ماده شیمیایی دیگری را حل میکند و محلولی به صورت مخلوط همگن تشکیل میدهد. حلال شیمیایی جزء موجود در محلول است که بیشترین مقدار را دارد و شکل فیزیکوشیمیایی ماده را به صورت جامد، مایع یا گاز تعیین میکند.
به عبارت دیگر حلال بخشی است که معمولاً بیش از 50% یک محلول را تشکیل داده است، در حالی که حلشونده بخشی است که در حلال مخلوط میشود. بهطور معمول، حلشونده کمتر از 50٪ محلول است. حلالها معمولاً اما نه لزوماً همیشه مایع هستند و همچنین میتوانند گاز یا جامد باشند.
کاربرد حلال شیمیایی
صنعت چسب و پوشش
چسبها و درزگیرها از پلیمرهای مختلفی تولید میشوند. انتخاب آنها و ترکیب آنها از انتخاب حلال شیمیایی مناسب استفاده میکند. بیشتر سیستمهای حلال شیمیایی برای بهینهسازی حلالیت پلیمر اولیه طراحی شدهاند. چسبها را میتوان به آنهایی تقسیم کرد که با واکنش شیمیایی و پیوندهایی که به دلیل فرایندهای بدنی پیوند دارند، ایجاد میشوند.
چسبهای واکنشی شیمیایی بر اساس روش تولید که شامل پلیمریزاسیون، پلی ادیشن یا تراکم پلیمری به سه دسته تقسیم میشوند.
چسبهای پیونددهنده فیزیکی شامل چسبهای حساس به فشار و تماس، چسبهای مذاب یا محلول و پلاستیکولها هستند.
چسبهای پلیمریزاسیون از سیانواکریلات (بدون حلال)
چسبهای بیهوازی (حاوی حلالها نیستند اما نیاز به پرایمر پلاستیک و بعضی از فلزات که محلولهای نفتالین مس هستند) چسب قابلاستفاده در برابر اشعه ماورای بنفش (ترکیبات بدون حلال پلیاورتان و اپوکسی) نیاز دارند.
چسبهای حساس به فشار و تماس از انواع مختلفی از پلیمرها از جمله استرهای اسید آکریلیک، پلی ایزوبوتیلن، پلی استرها، پلی کلروپرون، پلی اورتان، سیلیکون، کوپلیمر استایرن بوتادین و لاستیک طبیعی ساخته شده است.
به استثنای چسبهای استری آکریلیک اسید که میتوانند به عنوان محلول، امولسیون، UV 100٪ مواد جامد و سیلیکون قابل ترمیم (که ممکن است فقط اثری از حلالها باشد) پردازش شوند، همه لاستیکهای باقیمانده در درجه اول با مقادیر قابل توجهی از حلالها مانند حلالهای هیدروکربن ساخته میشوند (به طور عمده هپتان، هگزان، نفتا)، کتون (عمدتاً استون و متیل اتیل کتون)، و حلالهای آروماتیک (عمدتا تولوئن و زایلن).
چسبها و پلاستیسولهای مذاب حاوی حلالها نیستند. گروه چسب محلول شامل محصولاتی است که از سیستمهای حلال پلیمری زیر تهیه شده است:
نیترو سلولوز (حلالهای معمولی شامل ترکیبات حلال معمولاً از یک کتون یا استر، الکل و هیدروکربن انتخاب شده از ایزوپروپانول، 2- بوتیل هگزانول، آمیل استات، استون، متیل اتیل کتون)، لاستیک نیتریل (حلال اصلی – متیل اتیل کتون)، پلی کلرو پرون که معمولاً در مخلوطی از حلالها از جمله کتون یا استر، هیدروکربن آروماتیک و آلیفاتیک آلی که از نفتا، هگزان، استون، متیل اتیل کتون، بنزن، تولوئن و پلیوینیل استات (آب) حل میشود.
درزگیرهای اکریلیک پایه آب هستند؛ اما ممکن است حاوی اتیلن و پروپیلن گلیکول، روغنهای معدنی و مینرال اویل نیز باشند. همچنین درزگیرهای اکریلیک مبتنی بر حلال وجود دارد که حاوی مقادیر قابلتوجهی از حلالهای شیمیایی مانند روغنهای معدنی، تولوئن و زایلن است. درزگیرهای پلی سولفید معمولاً حاوی تولوئن هستند؛ اما از متیل اتیل کتون نیز استفاده میشود.
گروه سیلانت کلاس B حاوی حلالهای شیمیایی قابلملاحظهای بیشتر است (تا 40٪ حجم) اما برخی موارد استثنا نیز وجود دارد. درزگیرهای PVC بر پایه پلاستیسولها ساخته شدهاند و بدون حلالها میتوان آنها را ساخت. درزگیرهای مبتنی بر لاستیک بوتیل معمولاً حاوی هیدروکربنها (C6-C12) هستند.
درزگیرهای مبتنی بر استایرن – بوتادین – استایرن معمولاً مقادیر زیادی از حلالهای شیمیایی را از یک گروه انتخاب میکنند که شامل تولوئن، هپتان، هگزان، متیل اتیل کتون، ایزو بوتیل ایزو بوتیرات، n-amyl استات، آمیل کتون است. آنها معمولاً در مخلوطهای حلال پردازش میشوند. پلی کلرو پرون معمولاً در مخلوطی از حلالها از جمله کتون یا استرها و هیدروکربنهای آروماتیک و آلیفاتیک حل میشود. این لیست شامل نفتا، هگزان، استون، متیل اتیل کتون، بنزن و تولوئن است.
صنعت آسفالت
محصولات ساختمانی بیشماری از آسفالت و ذغال سنگ برای کاربردهایی همچون سیلر درایو، آسفالت برش، سیمان، آغازگر بتونی، مخلوط سرد بتن، سیمان سقف، پرکننده اتصالات انبساط، مایعات پچ، ضد آب غشاهای مایع ضدعفونی و روکش لوله ساخته شده است. تمام این محصولات حاوی حلال شیمیایی هستند.
سادهترین فرمولاسیون مخلوط آسفالت و (معمولاً) روغنهای معدنی است که برای آببندی، پرایمری و پوشش بتن مورداستفاده قرار میگیرد. پیشرفتهترین محصولات از نظر فن آوری برای ضد آب و پوشش خط لوله استفاده میشود. این محصولات همچنین بر اساس پراکندگی آسفالت در حلال شیمیایی، اما با افزودن پلیمر تقویت میشوند.
افزودن پلیمر، رفتار پلاستیک آسفالت را اصلاحکرده و آن را بیضوی میکند. معمولاً حلالهای شیمیایی اضافی برای بهبود حلالیت در اجزای پلیمری اضافه میشوند. پلیاورتانهای واکنشی اغلب مورداستفاده در اصلاح ضد آب غشاهای مایع هستند. تولوئن و زایلن ترکیب آسفالت هستند که اغلب از حلالهای شیمیایی اضافی استفاده میشوند. این مواد به دلیل تبخیر حلال تا حدی جامد میشوند. خواص الاستومری آنها از پسوندهای زنجیرهای و واکنشهای متقابل زنجیرهای حاصل میشود که یک شبکه پلیمری داخلی را تشکیل میدهند که آسفالت را تقویت میکند.
صنایع محصولات آرایشی و بهداشتی
چندین محصول آرایشی حاوی حلال هستند. از جمله این موارد میتوان به لاک ناخن، پاککننده لاک ناخن، عطر، رنگ مو، پاککنندههای عمومی، اسپری مو و لوسیون اشاره کرد. در بیشتر موارد، اتانول تنها حلال شیمیایی است. لاک ناخن و پاککننده لاک ناخن حاوی انواع زیادی از حلالهای شیمیایی است.
نیتروسلولز، پلیاستر، کوپلیمر استر اکریلیک و متاکریلیک استر، رزین فرمالدئید، بوتیرات استات سلولز متداولترین پلیمرها در فرمولاسیونهای لاک ناخن هستند. حلالها باتوجهبه پلیمر مورداستفاده انتخاب شدند. حلالها شامل استون، متیل استات، اتیل استات، بوتیل استات، متیل گلیکول استات، متیل اتیل کتون، متیل ایزوبوتیل کتون، تولوئن، زایلن، ایزوپروپیل الکل، متیل کلروفرم و نفتا است.
حلالها بخش عمدهای از ترکیب را معمولاً حدوداً 70٪ تشکیل میدهند. اصلاح برای بهبود انعطافپذیری و دوام لاک ناخن در حال انجام است. تلاشهای دیگر جهت بهبود خواص ضدقارچی، ازبینبردن کتونها و رزینهای فرمالدئید (کتونها به دلیل سمیت و بوی تحریککننده آنها و رزینهای فرمالدهید به دلیل کمک به درماتیت) و ازبینبردن زردی انجام شده است.
استون قبلاً تنها حلال شیمیایی مؤثر بسیاری از برطرفکنندگان لاک ناخن بود. هنوز مورداستفاده قرار گرفته است؛ اما تلاش فعلی برای ازبینبردن استفاده از کتونها در جوش دهندههای ناخن وجود دارد. ترکیبات مورداستفاده بیشترین ایزوپروپانول / اتیل استات و اتیل استات / ایزوپروپانول / 1،3- بوتانیدول هستند.
پاککنندههای عمومی مورداستفاده در سالنهای آرایش مو حاوی ایزوپروپانول و اتانول هستند. اسپری مو حاوی اتانول است که ترکیبی از اتان، پروپان، ایزبوتان و بوتان هستند. در معرض شیمیایی در سالنهای آرایشگاه، اگرچه غلظت بالایی از اتانول وجود دارد، اما سطح شناسایی شده زیر حد NIOSH است. غلظتها در سالنهای بدون تهویه (حدود 3 برابر بیشتر) از سالنهایی که در سالنهای تهویه مطبوع اندازهگیری میشوند. غلظت کمی از تولوئن نیز یافت میشود، که احتمالاً از اجزای رنگ ناشی میشود.
حلال شیمیایی در دارو سازی
حلال شیمیایی در داروسازی
از حلال های آلی معمولاً در صنایع داروسازی به عنوان محیط واکنش، جداسازی و تصفیه محصولات سنتز و همچنین برای تمیز کردن تجهیزات استفاده میشود.
از آنجاکه حلالهای شیمیایی باقیمانده در محصولات نهایی مواد مطلوب نیستند، ممکن است از روشهای مختلفی برای حذف آنها استفاده شود، مشروط بر اینکه آنها معیارهای ایمنی را رعایت کنند.
پس از فرایند خشک کردن، باید تجزیه و تحلیل ها انجام شود تا بررسی شود که آیا مقادیر حلالهای شیمیایی مورد استفاده در هر مرحله از تولید از حد قابل قبول تجاوز نمیکند. همچنين حلالهای جديد مانند مايعات فوق بحرانی يا مايعات يونی برای جايگزينی حلالهای آلی در فرايندهای توليد دارو ساخته شدهاند.
حلالهای شیمیایی ارگانیک به طور مداوم در فرایندهای تولید داروسازی حضور دارند. صنعت داروسازی به ازای هر مقدار محصول نهایی یکی از بزرگترین کاربران حلالهای آلی است. حلالهای شیمیایی معمولاً در هر مرحله از مسیر سنتز یک ماده فعال یا مواد تحریک کننده و بعضی اوقات در طی فرمولاسیون فراوردههای دارویی استفاده میشوند.
به دلیل برخی از موانع جسمی و شیمیایی، حلالهای آلی با روشهای تولیدی، از جمله خشک شدن در دمای بالا تحت فشار و یا لیوفیلیزاسیون نمیتوانند کاملاً از محصول حذف شوند.
معمولاً مقادیر کمی از حلالها ممکن است در محصول نهایی باقی بمانند که به آنها حلال باقیمانده (RS) گفته میشود و معمولاً به عنوان ناخالصیهای فرار آلی (OVI) نیز شناخته میشوند. علاوهبراین، یک محصول دارویی ممکن است توسط حلالهای آلی از بسته بندی، انبار، یا از حملونقل نیز آلوده شود.
به طور کلی، به دلایل عینی، صنعت داروسازی یک شاخه سخت تنظیم شده از تولید است. به همین دلیل است که براساس سمیت هر حلال، محدودیتهای RS برای محصولات دارویی و مواد اضافی توسط انجمنهای مختلف تعیین شده است.
استفادههای معمولی از حلالهای شیمیایی، در سنتز حلالیت (محیط واکنش)، استخراج و تبلور (خالص سازی) است. حلالهای شیمیایی همچنین ممکن است به عنوان واکنشدهنده یا کاتالیزور در واکنشها شرکت کنند.
تقطیرهای آزئوتروپ یا استخراج به عنوان عملکرد اصلی حلالها در مرحله واکنش، حلالیت است. به عنوان رسانه واکنش، حلالها با شکستن نیروهای منسجم که محلولهای بلوری و مایع را در کنار هم نگه داشته میشوند، واکنش املاح را بیشتر میکنند.
به همین دلیل تحقیقات زیادی برای درک و پیش بینی خواص حلالها انجام شده است که از همه جنبههای رفتار شیمیایی دارای اهمیت هستند. علاوهبراین، حلالهای شیمیایی همچنین میتوانند بخشی از یک واکنش سنتز به عنوان معرف یا کاتالیزور باشند.
فرایند استخراج مرحله بعدی تولید API است، جاییکه یک ماده دارویی با حلالهای ارگانیک ارتباط دارد. در این فرایند، محصولات سنتز از بقایای واکنش پس از واکنش جدا میشوند. معمولاً جداسازی مایع – مایع بین فرکشنهای آلی و معدنی انجام میشود.
انواع حلالها در فرایند استخراج به عنوان مثال استفاده میشوند. حلالهای کلر دار مانند دی کلرومتان یا کلروفرم و همچنین کتونها، اترها، استرها و الکل در استخراج پس از یک فرایند تخمیر، از حلالهای آلی مانند الکل، تولوئن، استون، استات یا متیلن کلرید استفاده میشود.
تلاش برای کاهش مصرف حلال شیمیایی در تولید مواد مختلف، نیاز به اطلاعات پیش زمینه در مورد موجودی فعلی، دلایل انتخاب حلالهای شیمیایی خاص، تأثیر حلالهای شیمیایی مختلف بر روی خواص محصولات نهایی، روندهای آینده و امکاناتی برای جایگزینی حلال شیمیایی در حوزههای مختلف تولید و صنایع انجام شده است.
انواع حلال های شیمیایی
انواع حلال را میتوان به دو دسته کلی حلال های آلی و حلال های معدنی تقسیم کرد. حلالهای معدنی حاوی عنصر کربن نیستند. رایجترین حلالهای معدنی آب و آمونیاک مایع هستند در حالی که حلالهای آلی مانند الکلها، گلیکول اترها حاوی کربن و اکسیژن در ساختار خود هستند.
همچنین حلالها را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد: قطبی و غیرقطبی. یک مورد خاص جیوه است که محلولهای آن به عنوان آمالگام شناخته میشود. همچنین محلولهای فلزی دیگری نیز وجود دارند که در دمای اتاق مایع هستند. بهطورکلی، ثابت دی الکتریک حلال معیار تقریبی از قطبیت حلال را ارائه میدهد.
حلال قطبی نوعی حلال است که بارهای جزئی یا گشتاورهای دوقطبی زیادی دارد. پیوندهای بین اتمها دارای الکترونگاتیوی بسیار متفاوت اما قابل اندازهگیری هستند. یک حلال قطبی میتواند یونها و سایر ترکیبات قطبی را حل کند. در واقع حلالهای قطبی مولکولهای دوقطبی قوی هستند که از طریق پیوند هیدروژنی نیز با دیگر مواد برهمکنش دارند.
حلال های قطبی نیز اغلب باعث شکستن پیوندهای کووالانسی املاح یونیزاسیون این املاح میشوند. رایجترین حلالهای مورد استفاده در سیستمهای دارورسانی، حلالهای قطبی، از جمله، آب و الکل هستند. به حلالهای قطبی دیگری مانند الکلها، آلدئیدها و کتونهای قند و سایر ترکیبات گروههای -OH نیز میتوان اشاره کرد.
حلالهای غیرقطبی خاصیت دوقطبی کمی دارند یا اصلاً ندارند. اگرچه آنها نمیتوانند بهطور مستقل دوقطبی تشکیل دهند؛ اما میتوانند از برهمکنشهای دوقطبی- دوقطبی برای حل املاح مناسب استفاده کنند.
حلالهای غیرقطبی دارای ثابت دی الکتریک بین 1 تا 20 هستند و شامل روغنهای تثبیت شده، تتراکلرید کربن و کلروفرم میشوند. املاح یونی و قطبی در حلالهای غیرقطبی حلالیت کمی دارند یا اصلاً حل نمیشوند. با این حال، روغنها، چربیها و اسیدهای چرب به خوبی در حلالهای غیرقطبی حل میشوند.
انواع حلال های آلی
حلال های آلی ساختار مشترکی دارند. حلالهای آلی هم ممکن است طبیعت آبگریز و هم آبدوست داشته باشند. حلالهای آلی خواص فیزیکی و شیمیایی مختلفی از خود نشان میدهند که در زیر آورده شده است:
در طبیعت فرار هستند – حلالهای فرار آنهایی هستند که توانایی تبخیر دارند. به دلیل ماهیت فرار حلالهای آلی وقتی در هوا آزاد میشوند، بوی آنها در فضا حس میشود.
نقطه جوش پایینی از خود نشان میدهند، گفته میشود که حلالهای آلی نقطه جوش بسیار پایینی دارند. به دلیل این نقطه جوش پایین، آنها بسیار فرار هستند.
مایعات بیرنگ هستند و وزن مولکولی کمتری دارند. حلالهای آلی فرار و با وزن مولکولی کم هستند و به شکل مایع در دمای اتاق وجود دارند.
براساس ساختار و گروه عملکردی، میتوان حلالهای آلی را به شکلهای مختلفی دسته بندی کرد:
حلالهای آلیفاتیک: این حلالها متعلق به کلاس آلکنها هستند. گفته میشود که آنها طبیعت غیرقطبی دارند. برخی از کاربردهای اینگونه حلالها عبارتند از استخراج روغن، رنگ، رنگ، داروسازی، پلیمریزاسیون و چسب.
حلالهای آروماتیک: این حلالها مانند حلال آلیفاتیک، حلالهای غیرقطبی هستند. آنها به عنوان حلالهای صنعتی برای چسبها، رنگها، جوهرهای چاپ، فرایندهای استخراج، کاهشدهنده، در حشرهکشها و غیره استفاده میشوند.
حلالهای کربونیل: این حلالها شامل استرها میشود که دارای خواص قطبی هستند و در پاککنندههای رنگ ناخن، پاککنندههای الکترونیکی، تختههای مدار، کافئین زدایی، در چسبها و همچنین در مواد طعمدهنده غذا استفاده میشوند.
برخی از حلالهای آلی دیگر شامل الکلها هستند که در کاربردهای مختلف صنعتی و تجاری استفاده میشوند.
حلال پروتیک
یک حلال پروتیک از مولکولهایی تشکیل شده است که ممکن است بهعنوان دهنده پیوند هیدروژنی عمل کنند. آب، الکل و اسیدهای کربوکسیلیک نمونههایی از حلالهای پروتیک هستند. برخلاف آن حلالهایی که نمیتوانند به عنوان اهداکننده پیوندهای هیدروژنی عمل کنند، حلالهای آپروتیک در نظر گرفته میشوند.
ترکیباتی که با فرمول کلی ROH قابل توصیف هستند، حلالهای پروتیک قطبی هستند. قطبیت حلالهای پروتیک قطبی از دوقطبی پیوند O-H حاصل می شود. اندازه کوچک اتم هیدروژن و تفاوت زیاد در الکترونگاتیوی اتم اکسیژن و اتم هیدروژن جداسازی مولکولهای شامل گروه OH از این گروه از ترکیبات قطبی را تضمین میکند و دقیقاً به همین دلیل است که حلال پروتیک به عنوان دهنده پیوند هیدروژنی عمل میکند.
حلال آپروتیک
حلال آپروتیک پروتون آزاد نمیکند؛ اما ممکن است بهعنوان یک حلال ساده عمل کند، جایی که قطبیت اندازهگیری شده توسط ثابت دی الکتریک قابل توجه است، یا ممکن است بهعنوان یک گیرنده پروتون یعنی پایه آپروتیک عمل کند. حلالهای آپروتیک ترکیبات قطبی مایعی هستند که فاقد اتمهای هیدروژن قابل تجزیه هستند.
اجزا شیمیایی مانند پیوندهای O-H و N-H در این حلالها وجود ندارند. بنابراین؛ گروههای هیدروکسیل (-OH) و گروههای آمین (-NH2) در حلالهای آپروتیک وجود ندارند و قادر به تشکیل پیوند هیدروژنی نیستند.
حلالهای آپروتیک همراه حلالهای پروتیک توانایی حل کردن یون را دارند. کمبود هیدروژن اسیدی در این حلالها وجود دارد و یون هیدروژن آزاد نمیکنند. حلالهای آپروتیک قطبی دارای مقادیر ثابت دی الکتریک حداقلی یا متوسط هستند. نمونههایی از حلالهای آپروتیک شامل اتر، متیلن کلرید و هگزان است.
حلال های شیمیایی آلی در مراحل تولید میکروبی
حلالهای شیمیایی ترکیبات موجود در کره زمین نیستند. در شرایط طبیعی، حضور آنها در مقادیر قابلتوجهی محدود به مناطق خاص میشود. فقط تعداد محدودی از حلالهای شیمیایی منشأ بیولوژیکی دارند و برخی ممکن است در طبیعت به غلظتهای بالاتری برسند. بهترین نمونه شناخته شده اتانول است. بااینحال، بوتانول و استون نیز بهراحتی توسط میکروبها تشکیل میشوند و ممکن است غلظتهای بالایی در آن ایجاد شود.
در حقیقت، در آغاز قرن بیستم، امکانات تولید بسیار بزرگی برای تولید میکروبی بوتانول و استون در حال بهرهبرداری بود. علاوه بر این، ترپنها حلالهای طبیعی هستند که به طور عمده توسط گیاهان تولید میشوند و در محلی میتوانند به غلظتهای بالایی برسند. بهعنوانمثال، لیمونن در قطرات ریز در پوست پرتقال وجود دارد. همه این حلال های شیمیایی برای سلولهای میکروبی سمی هستند.
با پیشرفت صنعت شیمیایی، این تصویر به طرز چشمگیری تغییر کرده است. در مکانهای آلوده، میکروارگانیسمها ممکن است با غلظتهای زیادی با تعداد زیادی حلال شیمیایی مواجه شوند. فقط با چند مورد استثنا، معلوم شد که اگر غلظت میکروبها کم باشد قادر به تخریب این ترکیبات هستند.
این پتانسیل تخریبپذیر باتوجهبه مقادیر کمیاب که ممکن است بهصورت محلی در بیوسفر طبیعی وجود داشته باشد، غیرمنتظره نیست. اما قرارگرفتن در معرض سلولها در غلظتهای بالای غیرطبیعی این حلالها معمولاً منجر به غیرفعالشدن برگشتناپذیر و در نهایت مرگ آنها میشود.
صنایع شیمیایی تا حد زیادی مبتنی بر فرایندهای مبتنی بر حلال شیمیایی است. اما در فرایندهای بیوتکنولوژیک معمولاً میکروبها در یک سیستم مبتنی بر آب مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. این رویکرد باتوجهبه ترجیح میکروبها برای آب و مشکلات حلال شیمیایی برای سلولهای کامل کاملاً قابلدرک است.
حلالهای شیمیایی اغلب برای استخراج محصولات از فاز آبی استفاده میشوند؛ اما تنها پس از اتمام مراحل تولید. در این مرحله، صدمه به سلولهای کامل اهمیتی ندارد. در هر دو صنعت شیمیایی و بیوتکنولوژی، حلالهای شیمیایی آلی به دلیل ماهیت محصول یا بستر، مزایای زیادی نسبت به آب دارند.
در نتیجه، طی دهههای گذشته بسیاری از فرصتها برای استفاده از حلال شیمیایی در فرایندهای بیو کاتالیستی مورد بررسی قرار گرفته است. هرچه سیستم بیو کاتالیستی سادهتر باشد، استفاده از حلالهای شیمیایی پیچیدهتر است.
دسته بندی حلال های شیمیایی آلی
حلالهای شیمیایی، در سنتز حلالیت (محیط واکنش)، استخراج و تبلور (خالصسازی) کاربرد گستردهای دارند. حلالهای شیمیایی همچنین ممکن است بهعنوان واکنشدهنده یا کاتالیزور در واکنشها شرکت کنند. لیستی از انواع حلالهای موردنیاز صنایع مختلف را میتوانید در اینجا مشاهده کنید.
در میان انواع بیشمار حلالهای شیمیایی آلی، مواردی که اغلب برای واکنشهای آنزیمی مورداستفاده قرار میگیرند چندان نیستند و باتوجهبه اهمیت محتوای آب حلالهای آلی موردنظر، ممکن است در یکی از دستهبندیهای زیر قرار بگیرند.
حلال های آلی امتزاج پذیر با آب
این حلالهای آلی با دمای واکنش در آب واکنشپذیر هستند. هر نوع سیستم حلقی با نسبت 0 تا 100٪ از حلال به آب میتواند از این نوع حلال تهیه شود. توجه داشته باشید که برخی از حلالهای آلی که دارای حلالیت در آب محدود در دمای محیط هستند و ازاینرو بهعنوان آب غیرقابلقبول تلقی نمیشوند، در درجه حرارت بالا قابل اختلاط میشوند.
نفت و گاز طبیعی فراوانترین و مقرونبهصرفهترین منابع هیدروکربن است. گاهی اوقات از نفتا برای توصیف روغن مایع کمجوش و محصولات مایع گاز طبیعی با دامنه جوش از 15.6 درجه سانتیگراد (60 درجه فارنهایت) تا 221 درجه سانتیگراد (430 درجه فارنهایت) استفاده میشود. این گروه بزرگ از ترکیبات میتوانند از نظر ساختاری بهعنوان آلیفاتیک و آروماتیک طبقهبندی شوند.
هیدروکربنهای آلیفاتیک شامل آلکانهای اشباع شده (پارافینها)، آلکنهای اشباع نشده (الفین) و آلکینها (استیلنها) و سیکلوپارافینها (نفتنها) هستند. پارافینها میتوانند خطی مانند n- بوتان ،n- پنتان و n- هگزان باشند و شاخههایی مانند ایزوبوتان، ایزوپنتان، ایزو هگزان و غیره شاخهای باشند.
نمونهای از الفینها اتیلن است. سیکلوپارافین، سیکلوپنتان و سیکلوهگزان. این ترکیبات از بنزین طبیعی و روغنهای نفتی تشکیل شدهاند که به طور معمول دارای هزاران هیدروکربن با وزن مولکولی از متان تا حدود 50,000- 100,000 دالتون هستند.
پس از پالایش، نفت خام به گازهای هیدروکربن (متان، اتان، پروپان و بوتان)، تقطیرهای سبک (نفتا و روغنهای تصفیه شده)، تقطیرهای میانی (روغن گاز و روغن جاذب)، تقطیرهای سنگین (روغنهای فنی، موم پارافین و روغنهای روانکننده)، مواد باقیمانده روغن سوخت باقیمانده موم، آسفالت و کک و لجن پالایشگاه (کک اسید، اسید سولفونیک، روغنهای سوختی سنگین و اسیدسولفوریک) تقسیم میشوند.
یکی از مشکلات بزرگ صنعت نفت در عصر حاضر دمولسیفیکاسیون مؤثر امولسیونهای نامطلوب آب در نفت است که در طی مراحل مختلف پالایش نفت خام ایجاد میشوند. این نوع امولسیونها مشکلات متعددی را ایجاد میکنند که مهمترین آنها ایجاد آسیب در تجهیزات پالایشگاه، کاهش کیفیت و کمیت نفت خام و آلودگیهای زیستمحیطی ناشی از دفع نامناسب آنها به محیط است. در حال حاضر روش شیمیایی دمولسیفیکاسیون با استفاده از دمولسیفایر (تعلیق شکنها) یکی از پرکاربردترین روشها برای حذف این امولسیونها است.
در فرایند تولید و استخراج نفت، نفت خام استخراج شده از چاه با مقادیر قابلتوجهی از آب، گلولای و دیگر ترکیبات همراه است. عوامل امولسیونکننده طبیعی موجود در نفت خام مانند رزینها و آسفالتن ها موجب میشوند که بخش بزرگی از این آب همراه با نفت خام، امولسیون نفتی پایداری را تشکیل دهد.
سالانه میلیونها تن از امولسیونهای نفتی به دنبال استخراج نفت ایجاد میشود. این امولسیونها مشکلات فراوانی در حوزههای مختلف بهویژه در صنعت نفت ایجاد میکنند، لذا حذف آنها از اهمیت ویژهای در این صنعت برخوردار است. در دهههای اخیر حذف این امولسیونها و آبزدایی از نفت خام استخراج شده به یکی از چالشهای جدی در صنعت نفت تبدیل شده است، بهگونهای که شناخت ساختار امولسیونهای نفتی و عوامل مؤثر بر آن را ضروری کرده است.
امولسیون مخلوطی از دو مایع امتزاجناپذیر مانند آب و روغن است که از دوفاز پیوسته و پراکنده تشکیل شده است.
بهطورکلی امولسیون های نفتی بر اساس فاز پیوستهشان به دو گروه تقسیم می شوند:
امولسیونهای آب در نفت (W/O)
امولسیونهای نفت در آب (O/W)
از میان انواع امولسیون نفتی نامبردهشده، امولسیونهای آب در نفت بیشترین نوع امولسیون تولید شده در طی استخراج نفت هستند عدم جداسازی مناسب آب از نفت خام در این امولسیونها باعث کاهش کیفیت و کمیت نفت خام حاصله، افزایش هزینههای پمپاژ و ذخیره، خوردگی و ایجاد آسیب در تأسیسات، تجهیزات پالایشگاه و سیستمهای انتقال میشود.
از طرفی حضور این نوع امولسیونها در مخازن و سیستمهای انتقال نفت موجب رشد میکروارگانیسمها در نواحی مرطوب از خطوط لوله و مخازن ذخیرهسازی و تشکیل بیوفیلم در آنها میگردد که این امر باعث کاهش ظرفیت مخازن و انسداد خطوط لوله میشود. در صنعت، جداسازی این آب از نفت خام از طریق فرایندی تحت عنوان فرایند تعلیق شکنی یا شکست امولسیون صورت میگیرد. این فرایند شامل آبزدایی نفت خام و نمکزدایی آن است.
بهطورکلی شکست امولسیونهای نفتی با چهار روش مکانیکی، حرارتی، شیمیایی و الکتریکی قابل انجام است که بیشترین روش مورداستفاده برای این کار روش شیمیایی است. در مقیاس تجاری امولسیونهای نفتی با ترکیبی از روشهای فیزیکی و شیمیایی تیمار میشوند. در روش شیمیایی از یک سری ترکیبات شیمیایی تحت عنوان تعلیق شکن استفاده میشود.
تعلیق شکنهای شیمیایی سورفاکتانتهای پلیمری هستند. این ترکیبات باتوجهبه فعالیت سطحی که دارند به سطح میان ذرات نفت و مولکولهای آب جذب شده و باعث تحریک فرایند تعلیق شکنی میگردند.
انواع امولسیون های نفتی
امولسیونهای نفتی مانند سایر سیستمهای امولسیونی بر اساس نسبت آب به نفت تشکیلدهندهشان به چهار گروه کلی امولسیونهای آب در نفت (W/O)، امولسیونهای نفت در آب (O/W)، امولسیونهای آب در نفت در آب (W/O/W) و نفت در آب در نفت (O/W/O) تقسیم میشوند که دو گروه اول در زمره امولسیونهای ساده و گروههای سوم و چهارم در زمره امولسیونهای پیچیده یا چندگانه قرار میگیرند.
نوع امولسیونی که تشکیل میشود به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آنها نسبت دوفاز به یکدیگر است. درصورتیکه این نسبت خیلی کوچک یا بزرگ باشد، آن فازی که حجم کمتری دارد غالباً فاز پراکنده را تشکیل میدهد. درصورتیکه این نسبت به یک نزدیک باشد، عوامل دیگری در تعیین نوع امولسیون تشکیل شده دخیل هستند.
از میان انواع امولسیون مذکور امولسیون آب در نفت بیشترین نوع امولسیونی است که در مراحل مختلف استخراج و پالایش نفت خام شکل میگیرد. مثالهایی از انواع امولسیون های نفتی تشکیل شده در صنعت نفت در جدول زیر آمده است:
انواع امولسیون نامطلوب
نوع امولسیون نامطلوب
محل وقوع
W/O
امولسیون های سرچاهی
W/O
امولسیون ناشی از نشست سوخت در محیط های آبی
W/O
امولسیون ناشی از شناوری شن و ماسه نفت، کف
O/W/O
امولسیون ناشی از شناوری شن و ماسه نفت، کف رقیق شده
W/O
امولسیون ناشی از نشت نفت
O/W
امولسیون ناشی از رخنه تانکرها
انواع امولسیون مطلوب
نوع امولسیون مطلوب
محل وقوع
O/W
امولسیون خط لوله نفت سنگین
O/W
مایع حاصل از فرایند شناوری شن و ماسه نفت
O/W
امولسیون مایع حفاری، امولسیون گل روغنی
W/O
امولسیون مایع حفاری، گل نفتی
O/W
امولسیون قیری
O/W
امولسیون های ناشی از افزایش بازیافت نفت
مشکلات و خسارت های ناشی از امولسیون های نفتی
عمده امولسیونهای نفتی بهویژه امولسیونهایی که از پراکنش آب در نفت شکل میگیرند، امولسیونهای نامطلوبی هستند که اثرات مخرب و نگرانیهای زیستمحیطی فراوانی را به دنبال دارند. اینگونه امولسیونها مشکلات متعددی را ایجاد میکنند که مهمترین آنها به شرح زیر است:
کاهش کیفیت و کمیت نفت خام حاصله بر اساس استانداردهای بینالمللی.
افزایش هزینههای پمپاژ و ذخیره نفت خام.
رسوب املاح و ایجاد آسیب در تأسیسات و تجهیزات پالایشگاه و خطوط انتقال.
سمی کردن کاتالیستها.
کاهش ظرفیت مخازن و انسداد خطوط انتقال.
ایجاد آلودگی مستقیم محیطی به دنبال ورود امولسیونهای نفت به محیطهای همچون خاک و آب.
ایجاد آلودگی ثانویه در محیط و آسیب به اکوسیستمها به دنبال جداسازی و دفع نامناسب آب از این امولسیونها.
افزایش مداخله در عملیات پالایش و هزینههای مربوط به آن.
به لحاظ شیمیایی این ترکیبات به گروههای شیمیایی مختلف استرها، اورتان، رزینها، پلی آلکیلنها، گلیکولها، سولفوناتها و آمین ها تعلق دارند و غالباً از فرمولهای شیمیایی ذیل برخوردار هستند: پلی گلیکولها و پلی گلیکول استرها، الکلها و آمینهای اتوکسیله، رزینهای اتوکسیله، رزینهای فنل فرمالدئید اتوکسیله، نونیل فنل های اتوکسیله، الکلهای چندعاملی، اتیلن اکساید، کوپلیمرهای پروپیلن اکساید با اسیدهای چرب، الکلهای چرب، آمینهای چرب و کواترنری آمینها و نمکهای اسید سولفونیک.
مطالعات صورتگرفته در این حوزه نشان داده است که عمده تعلیق شکنهای شیمیایی که امروزه در صنعت استفاده میشوند، بهصورت پلیمرها یا کوپلیمرهایی با وزن مولکولی بالا هستند که حاوی 5 تا 50 درصد ترکیب پلیاتیلن اکسید PEO هستند. پلیاتیلن اکسید (پلیاتیلن گلیکول) پلیمری از ترکیب اتیلن اکسید با فرمول شیمیایی C2nH4n+2On+1 است.
ترکیبات اتیلن اکسید (EO) و پروپیلن اکسید (PO) از مهمترین پیشسازهای ترکیبات تعلیق شکن هستند که به گروه شیمیایی آلکلین اکسیدها تعلق دارند. پلیمرهای این ترکیبات برای ساخت دمولسیفایرهای کوپلیمر بکار میروند. در جدول زیرمجموعهای از دمولسیفایرهای شیمیایی معمول مورداستفاده برای شکست امولسیونهای نفتی آورده شده است.
دمولسیفایرهای شیمیایی رایج برای شکست امولسیونهای نفتی
در روش شیمیایی تصفیه نفت خام و شکست امولسیون های نفتی با کمک یکسری مواد شیمیایی شکننده امولسیون تحت عنوان تعلیق شکن یا دمولسیفایر صورت میگیرد. این مواد با اسامی تجاری مختلفی در دنیا فروخته میشوند. عملکرد این مواد به گونهای است که باعث میشوند غشاء نازک اطراف قطرات امولسیونی آب پاره شود و این قطرات به هم متصل شوند.
در واقع تعلیقشکنها گروهی از ترکیبات فعال سطحی هستند که میتوانند سیستمهای امولسیونی را بشکنند و عوامل امولسیونی را خنثی کنند. البته باید توجه داشت که تزریق بیش از حد این مواد، باعث تولید امولسیونهای جدیدی میشود که بعدها در فرایند تصفیه پساب مشکلات فراوانی ایجاد میکند، لذا در تعیین نرخ تزریق این مواد باید محاسبات دقیقی صورت بگیرد.
اگر امولسیونهای تشکیل شده ضعیف باشند، تنها با نیروهای مکانیکی میتوان آ نها را خنثی کرد و عمل تفکیک را انجام داد. ولی چنین شرایطی معمولاً به ندرت اتفاق میافتد، لذا در اکثر شرایط باید مواد تعلیق شکن را به سیستم تزریق کرد. مقدار تزریق این مواد به نوع نفت و میزان مواد امولسیون ساز مانند آسفالتنها، دما، pH و غیره بستگی دارد. خواص نفت خام و نوع مواد امولسیونی تأثیر فراوانی بر روی انتخاب نوع مواد تعلیق شکن مصرفی دارد.
به طور معمول، نفتهای سنگین نسبت به نفتهای سبک به مواد شیمیایی بیشتری احتیاج دارند؛ چرا که نفت های سنگین دارای میزان آسفالتن و هیدروکربنهای بیشتری در مقایسه با نفتهای سبک هستند. املاح، خاک رس و گل های حفاری به راحتی با آب شسته شده و از نفت جدا میشوند، ولی مواد پارافینی و آسفالتی برای اینکه سطح امولسیونی آ نها شکسته شود، حتماً به مواد شیمیایی احتیاج دارند.
باید توجه داشت که هرگونه تغییری در فرایند تصفیه مثل تغییر جریان، تغییر شرایط دمایی و فشاری، تغییر فصل و غیره بر روی میزان تزریق این مواد تأثیر میگذارد، لذا مقدار تزریق این مواد متناسب با شرایط متغیر خواهد بود. تزریق این مواد قبل از پمپاژ موجب اختلاط بهتر آنها با نفت خام میشود و تشکیل امولسیون در پمپ را به حداقل میرساند.
در حال حاضر شکست امولسیونهای نفتی بدون استفاده از این مواد، صرفنظر از کلیه تکنولوژی های موجود، غیرممکن است، لذا ابتدا به بررسی این مواد و ساختار شیمیایی آنها پرداخته میشود.
همانطور که شرایط میدان (field) تغییر میکند، الزامات دمولسیفایر نیز تغییر میکند. دماهای پایین در زمستان میتواند باعث بهوجودآوردن مشکلات مربوط به wax و دیگر مشکلات شود.
رفتار چاه میتواند فرایند تولید کارخانه را مختل نماید. برای مثال، اسیدکاری یک چاه میتواند منجر به رسوب آسفالتین شود که ممکن است امولسیون سخت و پایدار تشکیل دهد. به طور مشابه تعمیرات چاه (well workovers) و رفتار و فرایندهای مواد شیمیایی میتواند به ایجاد مشکلات مربوط به امولسیون در تأسیسات فرایندی منجر شود.
پیامدهای رفتار چاه و فعالیتهای دیگر باید در نظر گرفته شود و اگر لازم بود اپراتور باید برای افزایش دوز و مقدار دمولسیفایر آماده باشد. نمیتوان انتظار داشت که یک دمولسیفایر مشابه با دوز و مقدار مشابه، مشکل امولسیونها را زمانی که شرایط تغییر میکند، حل کند.
برای انتخاب یک دمولسیفایر برای یک سیستم مشخص، آزمایشها بهطورکلی با آزمایشها بطری یا Bottle Tests شروع میشود. نمونههای امولسیون، گرفته شده و به چندین تیوب سانتریفیوژ منتقل میشود. چند دمولسیفایر معمولاً از چند کمپانی فروشنده دمولسیفایر تهیه میشوند، در مقادیر مختلف به تیوبهای سانتریفیوژ اضافه میشود و دادههای خروج آب (water-dropout) بهمنظور تعیین بهترین دمولسیفایر جمعآوری و آنالیز میشود.
قبل از انجام تستها میتوان از وندورهای دمولسیفایر بهمنظور فراهمسازی یک یا دو نوع از دمولسیفایرهای تولیدیشان دعوت کرد. اکثر وندورها تمایل دارند قبل از ارائه بهترین محصول، مواد شیمیایی خود را با امولسیونهای میدان (field) آزمایش کنند. بهتازگی یک روش کمی برای آزمایشات دمولسیفایر توسعه داده شده است.
دمولسیفایر نفتی
انتخاب بهترین دمولسیفایر
برای انتخاب بهترین دمولسیفایر، مجموعهای از تستها و آزمایشات در غلظتها، دماها و برشهای آبی متفاوت ممکن است لازم باشد. مقادیر و دوزهای دمولسیفایر که در آزمایشگاه بهدستآمدهاند بهطورکلی بیشتر از آنچه هستند که در شرایط میدانی موردنیاز است. بهشدت توصیه میشود که تست بطری با امولسیونهایی که بهتازگی نمونهگیری شدهاند انجام شود؛ زیرا کهنگی نمونه تأثیر قابلتوجهی بر دمولسیفایر دارد.
در طول تستهای بطری عوامل دیگری که باید به آنها توجه کرد عبارتاند از:
رنگ و ظاهر امولسیون
شفافیت و وضوح آب
رسوبات موجود در آب
وجود یکلایهٔ فرسوده و کهنه (rag layer)
مواد جامد آزاد در سطح مشترک
این عوامل میتوانند اطلاعاتی که ممکن است در انتخاب دمولسیفایر مهم باشد را فراهم کند.
بهبود عملکرد دمولسیفایر و عوامل مؤثر بر آن
برای آنکه دمولسیفایر مؤثر واقع شود، باید با امولسیون به طور کامل مخلوط شود و به فیلم (film) اطراف قطرات آب انتقال یابد. اگر عمل مخلوطشدن دمولسیفایر و امولسیون ضعیف باشد، دمولسیفایر غیر مؤثر خواهد بود. در حالت ایدهآل دمولسیفایر باید در یک جریان مداوم، از داخل و از طریق میکسرهای درونی یا inline که بهاندازه کافی در بالادست جریان هستند تزریق شود تا دمولسیفایر زمان داشته باشد به طور کامل با امولسیون مخلوط شود. از لختهشدن دمولسیفایر (Demulsifier Slugging) باید جلوگیری شود؛ چون در غیر این صورت باعث ایجاد مناطق با غلظت بالا شده و منجر به توسعه دوباره امولسیون میشود.
یکی از راههای بهبود فرایند mixing این است که دمولسیفایر را با مقادیر کافی از یک ماده رقیقکننده که معمولاً یک حلال است، رقیق کرد و مخلوط رقیق شده دمولسیفایر حلال را به داخل امولسیون تزریق کرد. مقادیر بیشتر مخلوط امکان اینکه مواد شیمیایی با امولسیون به طور یکنواختتری مخلوط شوند را فراهم میآورد.
از سوی دیگر تلاطم و آشفتگی جریان، انتشار و پراکندگی دمولسیفایر درون امولسیون را بهبود میبخشد و احتمال برخورد بین قطرات آب را افزایش میدهد. این آشفتگی باید بهاندازه کافی تداوم داشته باشد تا اجازه دهد که مواد شیمیایی به سطح مشترک بین نفت و آب برسند، اما شدت آن نباید به حدی باشد که موجب سفتشدن و بستهشدن امولسیون شود.
این سطح از آشفتگی معمولاً توسط جریان طبیعی سیال در قسمتهای مختلف واحد فرایندی امولسیون ایجاد میشود مثل:
لولهها
منیفولدها
شیرها
تفکیککنندهها
هنگامی که نرخ جریان بهمنظور مخلوطکردن مواد شیمیایی بیش از حد پایین است، باید توجه خاصی معطوف اختلاط مواد شیمیایی شود. میکسرهای ویژهای برای اطمینان از فرایند مخلوطکردن دمولسیفایر میتواند نصب شوند که برخی از آنها عبارتاند از:
شیرهای مخلوطکننده (Mixing valves)
کوییلهای تزریق (Injection quills)
میکسرهای سینتیک (Kinetic mixers)
میکسرهای گردابی (Vortex mixers)
نقطه تزریق دمولسیفایر نیز مهم است. بهطورکلی هرچه دمولسیفایر در فاصله دورتری در بالادست تزریق شود بهتر است. بااینحال، اگر آشفتگی و نیروی برش قابلتوجهی بین نقطهای که دمولسیفایر تزریق میشود و نقطهای که آب خارج میشود باشد، ممکن است ارزش بازبینی تصمیم را داشته باشد.
مشکل دیگری که با تزریق در نقطه بالادستی بافاصله خیلی زیاد به وجود میآید، جداسازی آب در لولههاست که میتواند منجر به مشکلات دیگری همچون خوردگی شود. در بسیاری از موارد دمولسیفایر در چندین نقطه تزریق شده تا کارکرد کلی آن را بهینه سازد. بااینحال این گزینه ایست برای تأسیسات با حجم بالا و در اینجا نیز نسبت جدایش (split-ratio) دمولسیفایر (بین نقاط مختلف) باید با آزمونوخطا بهینهسازی شود.
یکی دیگر از مشکلات که گاهی نادیده گرفته میشود، مشخصه تهنشینی دمولسیفایر است. اجزا و مواد فعال موجود در بعضی از دمولسیفایرها تمایل دارند در کف مخازن به دلایل زیر تهنشین شوند:
انحلالناپذیری
اختلاط ناقص
تفاوتها در چگالی
اگر چنین شود، تزریق اجزا فعال سطحی به داخل تأسیسات فرایندی بیفایده است. در طی چند روز اول شارژ و تزریق مخزن، دمولسیفایر ممکن است به طور رضایتبخشی کار کند، بااینوجود عملکرد ثانویه ممکن است با مصرفشدن اجزا فعال کیفیت خود را از دست بدهد و تنها حلال حامل تزریق شود.
اگر این چرخه مشاهده شد، علت آن تهنشین شدن اجزاء فعال دمولسیفایر داخل مخزن است. مراحل ازبینبردن مواد تهنشین شده عبارت است از نصب یک مخلوطکننده (mixer) در مخزن دمولسیفایر یا تعویض دمولسیفایر.
عملکرد دمولسیفایر
کارکرد دمولسیفایر
مکانیسمهایی که برای یک دمولسیفایر شیمیایی در نظر گرفته میشوند عبارتاند از:
جاذبه یا کشش قوی نسبت به سطح مشترک آب و نفت: دمولسیفایر باید بتواند بهسرعت از داخل فاز نفت حرکت کرده و مهاجرت نماید تا بتواند به سطح مشترک قطره، جایی که باید با عامل امولسیون ساز مقابله کند، برسد.
لختهسازی یا :Flocculation دمولسیفایر باید یک جاذبه و کشش برای قطرات آب با بار مشابه داشته باشد و آنها را کنار یکدیگر قرار دهد. بهاینترتیب دستههای بزرگ از قطرات آب جمع میشود که در زیر میکروسکوپ شبیه به دستههایی از تخمهای ماهی هستند.
بههمپیوستگی :(Coalescence) بعد از flocculation، فیلم امولسفایر بهصورت پیوسته باقی میماند. اگر امولسفایر ضعیف باشد، نیروی لختهسازی یا flocculation force برای ایجاد بههمپیوستگی ممکن است کافی باشد. بااینحال، این مورد معمولاً درست نیست و دمولسیفایر، فرایند بههمپیوستگی را از طریق خنثیسازی امولسفایر و تشدید گسستگی فیلم سطح مشترک قطره فراهم میسازد. در امولسیون لخته شده، گسستگی فیلم (film rupture) باعث افزایش اندازه قطره آب میشود.
مرطوبسازی جامدات :(Solids wetting) سولفیدهای آهن، خاکهای رس و گلهای حفاری میتوانند water-wet شوند که این باعث میشود سطح مشترک را ترک کنند و به قطرات آب نفوذ کرده و پخش شوند. پارافینها و آسفالتینها میتوانند توسط دمولیسفایر حل شوند یا تغییر یابند تا سبب کاهش چسبندگی و ویسکوزیته فیلم آنها شود، یا آنها میتوانند oil- wet شوند که در این صورت در نفت پراکنده میشوند.
اکثر نفتهای خام حاوی کلریدهای سدیم و منیزیم، اندکی سولفات، سیلیس و اکسیدهای آهن هستند و حتی اگر در خروج از معادن نیز دارای این ترکیبات نباشند، در طول حملونقل بهویژه با کشتیها، این املاح وارد نفت خام میشوند.
کلریدها و سولفاتها به حالت محلول در قطرههای کوچک آب معلق در نفت خام وجود دارند. مقدار این املاح متفاوت است و به طور مثال در نفتهای خاورمیانه حدود ۱۲ گرم در تن است درحالیکه در مورد نفتهای مصر به ۳ کیلوگرم در تن میرسد.
چنان چه میزان املاح موجود در نفت خام از ۱۰ پوند (۴٫۵ کیلوگرم) در هزار بشکه تجاوز نماید، باید آن را نمک گیری کرد. بسیاری از پالایشگاهها برای کمتر از این مقدار نیز اقدام به نمک گیری میکنند؛ زیرا رسوب نمک باعث جرمگرفتگی و خوردگی تأسیسات میشود.
شرح فرایند نمک گیری
اساس روش نمکگیری انحلال املاح موجود در نفت خام بهوسیله آب است. دشواری این روش در تهیه مخلوط مؤثر آب و نفت، مرطوبسازی ذرات جامد و جداسازی آب شستوشو از نفت است. عوامل مؤثر بر بازده نمک گیری عبارتاند از pH، چگالی و گرانروی نفت خام و نیز نسبت حجمی آب شستوشو به نفت خام.
یکی دیگر از هدفهای نمک گیری، حذف ذرات جامد معلق (ذرات ماسه، رس، خاک اکسید و سولفید آهن…) در نفت خام است. در این مورد برحسب اندازه ذرات، درصد حذف باید بین ۶۰ تا %۸۰ باشد.
عملیات نمکگیری بهوسیله مخلوطکردن نفت خام با ۳ تا ۱۰ درصد حجمی آب در دمای ۹۰ تا ۱۵۰ درجه سانتیگراد انجام میشود. درصد آب مصرفی و دمای عملیات بستگی به چگالی نفت خام دارد.
نمکها در آب شستوشو حل شده، سپس در مخزن جداکننده، آب و نفت از هم جدا میشوند. این جداشدن یا در اثر افزودن مواد شیمیایی شکنندهٔ امولسیون (دمولسیفایر) صورت میگیرد و یا با ایجاد یک میدان الکتریکی با پتانسیل بالا بهمنظور تسریع در به هم چسبندگی قطرههای آب حاوی نمک. در این مورد میتوان از جریان متناوب و یا مستقیم استفاده کرد. پتانسیل لازم بین ۱۶۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰ ولت است.
در واحدهای نمکگیری تکمرحلهای، بازده عملیات میتواند به %۹۵ برسد و در واحدهای دومرحلهای به %۹۹. در یک فرایند نمک گیری میتوان از جریان مستقیم و متناوب تواما استفاده نمودتا کارایی افزایش یابد.
نفتهای خام سنگین نفتنی در مقایسه با سایر نفتنها، امولسیونهای پایدارتری ایجاد میکنند که موجب کاهش کارایی دستگاههای نمک گیری میشوند. در این حالت باید دما بالاتر از ۱۳۵ درجه سانتیگراد باشد و pH در محدودهٔ ۶-۸ قرار گیرد. تنظیم pH بهوسیله افزودن اسید به آب ورودی و یا برگشتی انجام میشود.
دی اتیل هیدروکسی آمین (DEHA) بهعنوان یک اکسیژنزدا در سیستمهای دیگ بخار در بسیاری از صنایع حدود ۲۰ سال است که استفاده میشود. ترکیب منحصربهفرد آن از خواص، مانند فراریت؛ توانایی غیرفعالکردن سطوح فولادی؛ و سمیت بسیار کم آن باعث میشود تا برای بسیاری از برنامههای کاربردی بهعنوان اکسیژن زدا انتخاب شود. کاربرد DEHA در تعدادی از سیستمهای مختلف در اینجا موردبحث قرار گرفته و عملکرد آن با هیدرازین و سولفیت مقایسه میشود.
وجود اکسیژن محلول در منابع آب دیگ بخار با تشدید خوردگی در سیستم خوراک، دیگ و سیستم میعانات بخار میتواند مشکلات جدی را در یک سیستم تولید بخار ایجاد کند؛ بنابراین، مهم است که اکسیژن را از آب و همچنین میعانات محلول درگیری که در آن رخ میدهد، خارج کنیم.
اولین گام برای ازبینبردن اکسیژن از منبع آب دیگ، تخلیه مکانیکی است. با کاهش مقدار اکسیژن، مقدار اکسیژن به حداقل ۷ گرم در لیتر (ppb) میرسد.
مرحله دوم شامل ازبینبردن اکسیژن شیمیایی برای ازبینبردن مواد باقیمانده است. برای سالها سولفیت سدیم و هیدرازین انتخاب اصلی بهعنوان اکسیژن زدا بودند. بااینحال، سولفیت سدیم باعث ایجاد مواد جامد در آب دیگ بخار میشود و هیدرازین سمی است. این عوامل منجر به معرفی اکسیژن زداهای دیگر از جمله دی اتیل هیدروکسیل آمین شد.
DEHA بهعنوان یک ماده اکسیژن زدا جایگزین هیدرازین معرفی شد و مزایای سمیت بسیار کم و فراریت یک آمین خنثیکننده را ارائه میدهد. این ماده نیز مانند هیدرازین، باعث تشکیل یک فیلم مگنتیت منفعل بر روی سطوح فولادی با کربن کم، میشود و خوردگی را در سیستم به حداقل میرساند.
DEHA دارای خواص مفیدی بهعنوان اکسیژن زدا در سیستمهای منبع تغذیه دیگ بخار است:
سرعت بالا در حذف کامل اکسیژن در دمای معمولی و pH منبع آب دیگ بخار.
باعث تقویت سطح داخلی در سیستم دیگ بخار میشود.
DEHA مانند یک آمین خنثیکننده با قابلیت تقطیر از دیگ بخار فرار است و برای محافظت از کل سیستم میعانات بخار و همچنین سیستم تغذیه و دیگ بخار در دسترس است.
در اثر گرما، برخی از DEHA برای تولید دو آمینخنثیکننده تخریب میشود که به بالابردن pH در میعانات کمک میکند.
DEHA سمیت بسیار کمی دارد که باعث میشود در سیستمهای معمولی دیگ بخار بهصورت ایمن و آسان استفاده شود.
هدف متخصصین تصفیه آب، تهیه سطوح عاری از خوردگی در کل سیستم تغذیه / دیگ بخار / میعانات بخار است. ویژگی منحصربهفرد محصولات مبتنی بر DEHA این است که آنها میتوانند در یک پکیج ساده محافظت از خوردگی ارائه شوند، استفاده از DEHA بیخطر و آسان است.
واکنش DEHA با اکسیژن
ازنقطهنظر استوکیومتری، ۱٫۲ میلیگرم در لیتر DEHA برای واکنش با ۱ میلیگرم در لیتر اکسیژن موردنیاز است؛ اما برای اهداف عملیاتی، ۳ میلیگرم در لیتر DEHA بهازای ۱ میلیگرم در لیتر اکسیژن توصیه میشود. اکسیداسیون DEHA یک فرایند پیچیده است که شامل واکنشهای مختلفی است که به دما، pH و غلظت DEHA و اکسیژن وابسته است.
واکنش کلی DEHA با اکسیژن را میتوان خلاصه کرد:
واکنش DEHA O2
اکسیداسیون کلی DEHA با اسید استیک، نیتروژن و آب شامل شش مرحله است. تجربه گسترده کاربرد بیش از ۲۰ سال نشان داده است که تشکیل استات در حضور سایر عوامل کاهشدهنده تولید شده در فرایند اکسیداسیون حداقل است.
اهداف اصلی یک برنامه تصفیه آب دیگ بخار، جلوگیری از ایجاد رسوب و خوردگی روی سطوح داخلی سیستم است. بهحداقلرساندن خوردگی در سیستمهای دیگ بخار مستلزم ازبینبردن تمام مقادیر جزئی اکسیژن از منبع آب دیگ و ایجاد شرایطی است که باعث تشکیل فیلم مغناطیسی منفعل بر روی سطوح داخلی میشود.
در دماهای بالا آهن در آبخورده شده و مگنتیت را تشکیل میدهد:
مگنتیت
در شرایط عادی سیستم دیگ بخار، مگنتیت یکلایه سطح محکم و پایدار تشکیل میدهد که از خوردگی بیشتر جلوگیری میکند.
فراریت دی اتیل هیدروکسی آمین
علاوه بر قابلیت اکسیژنزدایی و قابلیتهای انفعال فلزات، یکی دیگر از مزیتهای مهم DEHA فراریت است. DEHA نهتنها اکسیژن و فلز منفعل را در بخشهای منبع آب و دیگهای بخار در چرخه دیگ بخار پاک میکند؛ بلکه با قابلیت فرار بودن خود همراه با بخار نیز از سیستم محافظت میکند تا از سیستم کامل محافظت کند.
این واقعیت که DEHA فرار است نشاندهنده یک مزیت عظیم در تصفیه سیستم میعانات است؛ زیرا بیشتر آن به سیستم میعانات منتقل میشود و جذب میشود:
متالوژی سیستم میعانات غیرفعال از خوردگی جلوگیری میکند
اگر وارد سیستم میعانات شود، اکسیژن را از بین برده و از خوردگی جلوگیری میکند
انتقال محصولات جانبی را به دیگ بخار را کاهش داده تا پتانسیل رسوب و خوردگی دیگ را به حداقل برساند
قابلیت اطمینان و کارایی تجهیزات را بهبود میدهد
خوردگی سیستم میعانات را کاهش میدهد که باعث کاهش هزینههای نگهداری میشود
تجزیه حرارتی DEHA
DEHA بر اثر گرما در سیستم تخریب میشود و دو آمین خنثیکننده، دی اتیل آمین و اتیل متیل آمین را تشکیل میدهد. در بسیاری از موارد میتوان ضمن حفظ pH میعانات در دامنه موردنظر با DEHA در سیستم، میزان آمین را کاهش داد یا از بین برد. در طی ۲۰ سال گذشته از DEHA در بسیاری از سیستمها برای بالابردن pH میعانات و همچنین حذف اکسیژن از سیستم استفاده شده و الزام بهکارگیری آمینهای خنثیکننده را از بین میبرد.
کاربرد DEHA
DEHA با موفقیت در انواع سیستمهای دیگ بخار کمفشار و فشار بالا جایگزین هیدرازین و سولفیت و همچنین اکسیژن زداهای آلی شده است. این ماده در هر نوع سیستم دیگ بخار قابلاستفاده است که دمای آب خوراک از ۱۸۰ درجه فارنهایت در شرایط قلیایی (pH=8.5 یا بالاتر) استفاده میشود.
بااینحال، DEHA تأیید FDA را ندارد؛ بنابراین، در سیستمهایی که بخار در تماس مستقیم با غذا قرار دارد، قابلاستفاده نیست. DEHA علاوه بر تصفیه آب معمولی دیگهای بخار در طی سالها، کاربردهای بسیاری را نیز پیدا کرده است.
ذخیرهسازی و به تعویق انداختن دیگ
هنگام ذخیرهسازی دیگ بخار، DEHA باید در محاسبات لحاظ شود. از ۵۰۰ میلیگرم در لیتر DEHA (فعال) با مورفولین استفاده کنید تا pH را به ۱۰٫۰-۱۱٫۰ (> ۴۰۰ میلیگرم در لیتر) تنظیم کنید. بهصورت هفتگی مقدار DEHA و pH را آزمایش کنید.
سیستمهایی که در اثر نشت هوا به دلیل برنامههای عملیاتی مشکل دارند
به عنوان مثال سیستم های بخار شامل کندانسورهای سطحی و سیستم های میعانات دارای دریچه های جوی هستند. DEHA اکسیژن را از بین می برد و باعث ایجاد خوردگی در این شرایط می شود.
برنامه های کاربردی که در آن نیاز مبرم به انفعال سطح است
بهعنوانمثال سیستمهای تولید مهره و پیچومهره. DEHA سطح قطعات فلزی را با ایجاد فیلم محافظ، منفعل میکند. در تولید کالاهای نیمهتمام، این ماده میتواند خوردگی موقتی بر روی قطعات را متوقف کند.
غلظت های پیشنهادی دی اتیل هیدروکسی آمین
میزان غلظت مورداستفاده برای DEHA نوسان خواهد کرد، زیرا پیشبینی اینکه چقدر محصول در پتانسیل متالوژی سیستم مصرف شود، بسیار دشوار است. بهطورکلی، غلظتهای پیشنهادی خوراک DEHA توسط عوامل زیر مشخص میشود:
مقدار اکسیژن موجود
نقطه خوراک محصول
وضعیت انفعال سیستم
پارامترهای عملیاتی سیستم (فشار، دما)
در سیستم دیگهای بخار صنعتی با فشار کم و متوسط، مقدار اولیه دی اتیل هیدروکسی آمین آب شیرین خوراکی، ۳۰۰- ۵۰۰ ppb (DEHA فعال) توصیه میشود. نرخ خوراک محصول را تنظیم کنید تا مقدار باقیمانده مناسبی از DEHA 80-120 ppb در میعانات برقرار شود.
در سیستمهای صنعتی یا تأسیساتی متوسط یا فشار متوسط (> ۶۰۰ psi)، انفعال بسیار شیوع بیشتری دارد. در بسیاری از موارد، حداقل ۷۵- ۱۰۰ ppb از DEHA در آبهای خوراکی در ۴۰-۵۰ ppb باقیمانده در میعانات تولید میکند و باعث حفظ سطح مغناطیسی غیرفعال میشود.
کاربرد DEHA در دی اریتور یا هوازدا
رایجترین نقطه تزریق این ماده به سیستم تولید بخار، به بخش ذخیرهساز هوازدا است. این دورترین نقطه بالادست در سیستم است که در آن باید یک اکسیژن زدا تزریق شود. باید دقت کرد تا از اضافهکردن محصول به بخش dome یا dropleg deaerator جلوگیری شود؛ زیرا باعث کاهش بیش از حد محصول از طریق تهویه میشود.
از تغذیه DEHA و سولفیت سدیم در یک نقطه از سیستم خودداری کنید؛ زیرا DEHA با سولفیت واکنش نشان میدهد. اگر سولفیت سدیم به هوازدا تغذیه شود، نقطه خوراک آن باید به پاییندست منتقل شود، ترجیحاً به هدر بخار (steam header) منتقل شود. استفاده از هیدرو کینون بهعنوان اکسیژن زدا فاضلاب در هنگام استفاده از DEHA نسبت سولفیت بهتر است.
آب خوراک
دی اتیل هیدروکسی آمین میتواند بهخودیخود یا در ترکیب با سایر مواد شیمیایی تصفیه شده به آبهای تغذیه اضافه شود.
دیگ بخار
اگر خود دیگ بخار تنها نقطه سیستم است که در آن میتوان مواد شیمیایی تزریق کرد، دی اتیل هیدروکسی آمین میتواند با سایر محصولات ترکیب شود و در آن نقطه اضافه شود.
هدر بخار (steam header)
بهترین نقطه برای تزریق محصولات DEHA جهت محافظت از دیگ بخار هدر بخار است؛ زیرا تغییرات کاربرد ماده تأثیر آنی و قابلاندازهگیری خواهد داشت.
سالها استفاده از DEHA بهوضوح عملکرد عالی آن را بهعنوان یک عامل غیرفعال کننده و اکسیژن زدا برای کل منبع تغذیه دیگ، آب دیگ و سیستم میعانات بخار نشان داده است. مزایای بسیار زیادی که در کاربرد DEHA وجود دارد و ارزان بودن این ماده باعث شده تا سالها دی اتیل هیدروکسی آمین بهعنوان اکسیژن زدای اکثر انواع تأسیسات بخار انتخاب شود.
جهت فروش عمده مواد اولیه شیمیایی و استعلام قیمت مواد ضد خوردگی با مشاوره تخصصی در صنعت خود شما عزیزان میتوانید با دکتر کمیکال تماس بگیرید. در قسمت کامنت نیز میتوانید سؤالات خود را مطرح کنید، ما با شما همراه هستیم.
تولوئن که بهعنوان متیل بنزن نیز شناخته میشود، یک ترکیب شیمیایی آلی است. به دلیل وجود اتمهای کربن (C) در فرمول شیمیایی آن، بهعنوان C7H8 نشان داده میشود. علاوه بر این، میتل بنزن یک ترکیب آروماتیک محسوب میشود؛ زیرا یک حلقه بنزن در ساختار شیمیایی آن وجود دارد. وقتی شش اتم کربن (C) وجود دارد که با یک پیوند دوتایی متناوب به یکدیگر متصل میشوند، یک حلقه بنزن یا یک حلقه ششضلعی ایجاد میکند. در مورد Toluene، اتمهای کربن در هر لبه ششضلعی قرار دارند.
ازآنجاکه تولوئن هم یک ترکیب آروماتیک و هم هیدروکربن است، این دستهبندیهای نام ممکن است با هم ترکیب شوند و این ترکیب را به یک هیدروکربن آروماتیک تبدیل میکنند. دلیل اینکه به آن متیل بنزن نیز گفته میشود، به دلیل ساختار شیمیایی تولوئن است که در آن یک گروه متیل وجود دارد که گروه متیل به حلقه بنزن متصل است.
ساختار تولوئن
متیل بنزن، بهعنوان تولول نیز شناخته میشود، یک هیدروکربن آروماتیک است. متیل بنزن یک مایع آبگریز است و محلول در آب نیست و بوی آن مربوط به رقیقکنندههای رنگ است. تولوئن یکی از مشتقات بنزن تک جایگزین است که از یک گروه CH3 متصل به یک گروه فنیل تشکیل شده است. به همین ترتیب، نام سیستماتیک IUPAC آن متیل بنزن است. این ترکیب طبیعی عمدتاً بهعنوان مواد اولیه صنعتی و حلال استفاده میشود.
تولوئن بهعنوان حلال در بعضی از انواع رنگهای تینر دار، سیمان تماسی و چسب هواپیما استفاده میشود و پتانسیل ایجاد آسیب عصبی شدید را دارد. متیل بنزن بهعنوان یک هیدروکربن آروماتیک طبیعی در جانشینی الکتروفیلی واکنش میدهد. ازآنجاکه گروه متیل نسبت به یک اتم هیدروژن در همان موقعیت دارای خاصیت رهایی الکترون بیشتری است، Toluene نسبت به بنزن نسبت به الکتروفیلها واکنشپذیرتر است. این امر به سولفونه شدن و ایجاد p- تولوئن سولفونیک اسید، و کلره شدن توسط Cl2 در حضور FeCl3 برای دادن اورتو و پارا ایزومرهای کلروتولوئن میانجامد.
نکته مهم: زنجیره جانبی متیل در toluene مستعد اکسیداسیون است. متیل بنزن با پتاسیم پرمنگنات برای تولید اسید بنزوئیک و با استفاده از کرومیل کلرید برای تولید بنز آلدئید واکنش میدهد.
گروه متیل تحت شرایط رادیکال آزاد هالوژن دار میشود. بهعنوانمثال، N-bromosuccinimide) NBS) گرم شده با Toluene در حضور AIBN منجر به بنزیل برومید میشود. همین تبدیل با حضور برم عنصری در حضور نور ماورای بنفش یا حتی نور خورشید نیز میتواند تأثیر بگذارد. تولوئن همچنین ممکن است توسط HBr و H2O2 در حضور نور، برم دار شود.
گروه متیل موجود در متیل بنزن تنها با بازهای بسیار قوی تحت هیدرژن زدایی میشود، میزان pKa آن تقریباً تخمین زده میشود. هیدروژناسیون تولوئن، متیل سیکلوهگزان را ایجاد میکند. واکنش نیاز به فشار زیاد هیدروژن و یک کاتالیزور دارد.
توجه داشته باشید که فرمول تولوئن (C7H8)، دارای هفت اتم کربن (C) و هشت اتم هیدروژن (H) است. این معنی است که بهعنوان هیدروکربن طبقهبندی میشود، ترکیبی که فقط حاوی اتمهای کربن (C) و هیدروژن (H) است.
کاربرد تولوئن
کاربردهای تولوئن
متیل بنزن در مواد منفجره
سنتز ماده منفجرهتری نیترو تولوئن نیاز به تولوئن دارد. متیل بنزن به دی نیترو تولوئن نیتراته میشود، و سپس با نیتراته شدن بعدی به ترینیتروتولوئن تبدیل میشود.
متیل بنزن برای تولید فوم
متیل بنزن برای دی نیترو تولوئن نیاز است که برای تولوئن دی ایزوسیانات، استفاده میشود که این ماده برای تولید کفهای پلیاورتان مورداستفاده قرار میگیرد.
متیل بنزن عمدتاً بهعنوان پیشماده بنزن از طریق هیدرودآلکلیلاسیون استفاده میشود.
کاربرد دیگری از تولوئن عدم تناسب آن در تولید مخلوطی از بنزن و زایلن است. وقتی میتل بنزن اکسید میشود، بنزآلدئید و اسید بنزوئیک، دو واسطه مهم است. علاوه بر سنتز بنزن و زایلن، Toluene ماده اولیهای برای تولوئن دی ایزوسیانات (مورداستفاده در ساخت فوم پلیاورتان)، ترینیتروتولوئن (مواد منفجره، TNT) و تعدادی از داروهای مصنوعی است.
خصوصیات تولوئن
تولوئن بهعنوان حلال
تولوئن یک حلال رایج است، بهعنوانمثال در رنگها، رقیقکنندههای رنگ، درزگیرهای سیلیکونی، بسیاری از واکنشگرهای شیمیایی، لاستیک، جوهر چاپی، چسبها، لاکها، برنزههای چرمی و ضدعفونیکنندهها استفاده میشود.
متیل بنزن میتواند بهعنوان تقویتکننده اکتان در سوختهای بنزینی برای موتورهای احتراق داخلی استفاده شود. این ماده با میزان 86٪ حجم، باعث تولید تمام موتورهای توربوشارژ در فرمول یک در دهه 1980 شد، اولینبار توسط تیم هوندا پیشگام شد. 14٪ باقیمانده یک “پرکننده” n-heptane بود که برای کاهش محدودیتهای سوخت در فرمول یک، اکتان را کاهش میداد.
متیل بنزن با 100٪ میتواند بهعنوان سوخت برای موتورهای دو زمانه و چهار زمانه استفاده شود. اما به دلیل چگالی سوخت و سایر عوامل، سوخت بهراحتی تبخیر نمیشود مگر اینکه در دمای 70 درجه سانتیگراد (158 درجه فارنهایت) گرم شود. هوندا با مسیریابی خطوط سوخت از طریق مبدل حرارتی، جذب انرژی از آب موجود در سیستم خنککننده برای گرمکردن سوخت، این مشکل را در اتومبیلهای فرمول یک خود حل کرد.
در سال 2003 در استرالیا، مشخص شد که تولوئن به طور غیرقانونی با بنزین موجود در جایگاههای سوخت برای فروش بهعنوان سوخت وسایل نقلیه استاندارد ترکیب شده است. متیل بنزن فاقد مالیات بر سوخت است، درحالیکه سایر سوختها بیش از 40 درصد شامل مالیات میشوند و حاشیه سود بیشتری برای تأمینکنندگان سوخت ایجاد میکنند.
Toluene بهعنوان ماده مسمومکننده به روشی که توسط تولیدکنندگان ناخواسته استفاده میشود، استفاده میشود. مردم محصولات حاوی تولوئن (مثلاً رنگهای تینری، سیمان چسبی، چسب مدل و غیره) را استفاده میکنند.
کاربرد تولوئن در آزمایشگاه
تولوئن در آزمایشگاه
در آزمایشگاه از Toluene بهعنوان حلال برای نانومواد کربن از جمله نانولولهها و فلوراها استفاده میشود و همچنین میتواند بهعنوان یک نشانگر فلورن مورداستفاده قرار گیرد. رنگ محلول تولوئن C60 به رنگ بنفش روشن است. متیل بنزن بهعنوان سیمانی برای کیتهای پلیاستایرن ریز (با حلکردن و سپس سطوح جوش) مورداستفاده قرار میگیرد، زیرا بسیار دقیق با قلممو قابلاستفاده است و هیچکدام از بخشهای عمدهای از چسب را شامل نمیشود.
بهمنظور استخراج هموگلوبین در آزمایشات بیوشیمی میتوان از متیل بنزن برای شکستن گلبولهای قرمز خون استفاده کرد. تولوئن همچنین بهعنوان خنککننده برای قابلیتهای انتقال حرارت مناسب در تلههای سرد سدیم مورداستفاده در حلقههای سیستم راکتور هستهای استفاده شده است.
این ماده همچنین در فرایند ازبینبردن کوکائین از برگهای کوکا در تولید شربت Coca-Cola استفاده شده بود. متیل بنزن یکی از گروههای سوختی است که در مخلوطهای جایگزین سوخت جت گنجانده شده است. به دلیل داشتن محتوای ترکیبات آروماتیک، بهعنوان یک جت سوخت جت مورداستفاده قرار میگیرد.
متیل بنزن محصول اصلی اصلاح کاتالیزوری است. صنایع شیمیایی به میزان قابلتوجهی بنزن بیشتری نسبت به تولوئن احتیاج دارند، اما تولوئن به دلیل سمیت کم و تعداد اکتان زیاد برای بنزین بدون سرب ترجیح داده میشود. اصلاح کاتالیزوری منبع اصلی این ماده، در ایالات متحده است، اما در اروپای غربی بنزین پیرولیز، منبع اصلی است. درست همانطور که پروپیلن به طور سنتی ارزانتر از اتیلن است، toluene ارزانتر از بنزن است.
هیدرودآلکلیلاسیون به بنزن و عدم تناسب بنزن و زایلن. این عملیات “نوسان” است و هنگامی اتفاق میافتد که اختلاف قیمت کافی باشد. برای مثال، در سال 2002 آنها 70٪ از تولوئن جدا شده از اصلاح کاتالیزوری در ایالات متحده را مصرف میکردند.
تولید جهانی تولوئن در سال 2009 حدود 32 میلیون تن بود؛ اما فقط یک میلیون تن برای مواد شیمیایی مصرف شد. بخش عمدهای از 31 میلیون تن متریک باقیمانده در معرض هیدروالکلیلاسیون و عدم تناسب نسبت به افزایش بنزن و زایلنها قرار گرفتند؛ بنابراین حجم Toluene کوچکترین از هفت ماده شیمیایی اساسی است. اروپای غربی و ایالات متحده تفاوت چشمگیری دارند.
کسری بنزین مازاد در اروپای غربی وجود دارد، ازاینرو تولوئن به بنزین اضافه نمیشود و نفتا برای ترکخوردگی در دسترس است. در عوض Toluene از جریان پیگاس استخراج میشود و به بنزن تبدیل میشود.
مقدار مصرف متیل بنزن در آمریکا و اروپای غربی در شکل زیر استفاده شده است:
بازار جهانی تولوئن
استفاده اصلی تولوئن، جدا از نقش آن در بنزین، بهعنوان منبع ثانویه بنزن است. دومین کاربرد بزرگ آن بهعنوان یک حلال عمدتاً برای پوششها است. این واقعیت که بنزن سرطانزا است، مصرف حلال متیل بنزن را به قیمت بنزن افزایش داده است. این ماده یک حلال اصلی برای پوششهای بر پایه رزینهای آلکیدی اسیدهای متوسط و کوتاه است؛ اما یک حلال بهاصطلاح نهفته برای لاکهای نیترو سلولوز است که بهعنوان حلالهای اولیه به ترکیبات قطبی مانند استرها، کتونها و اترهای گلیکول احتیاج دارند.
بزرگترین خروجی متیل بنزن که در آن خاصیت شیمیایی بهتنهایی دارای ارزش است، بهعنوان ماده اولیه برای مخلوطی از 2،4- و 2،6- تولوئن دی ایزوسیانات (تولیلن دی ایزوسیانات، دی ایزوسیاناتوتولوئن، TDI) است که برای رزینهای پلیاورتان مورداستفاده قرار میگیرد. تقاضای جهانی 1.7 میلیون تن است. هشتاد و پنج درصد از TDI به کفهای انعطافپذیر و 10٪ در پوششها استفاده میشود. TDI تجاری حاوی حدود 80٪ ایزومر 2،4- (ارتو، پارا) و 20٪ ایزومر 2،6- (ارتو، ارتو) است.
Toluene ممکن است به فنل تبدیل شود. همچنین ماده شروع یک مسیر به کاپرولاکتام را فراهم میکند. در واکنشی مشابه با تشکیل آلیل کلرید از پروپیلن، میتوان از گروه متیل تولوئن کلرید ایجاد کرد تا بنزیل کلرید حاصل شود که ممکن است برای کواترن سازی آمینهای سوم مانند لوریل دی متیل آمین برای ایجاد ترکیبات میکروبکش استفاده شود.
کاربرد اصلی آن بهعنوان ماده اولیه برای پلاستیکسازی کوچک PVC، بوتیل بنزیل فتالات است. به نظر میرسد حضور حلقه آروماتیک باعث مقاومت در برابر لکههای کفپوش پلی (وینیل کلرید) میشود. دی کلر شدن گروه متیل تولوئن منجر به بنزال کلرید میشود که در هیدرولیز بنز آلدئید، ماده تشکیلدهنده طعمدهندهها و عطرها را فراهم میکند. این مهمترین مسیر به بنز آلدئید است که همچنین یک محصول جانبی باارزش از روند متیل بنزن به فنل است.
تبدیل تولوئن
میزان مصرف متیل بنزن
متیل بنزن 1,000,000 – 10,000,000 تن در سال در اتحادیه اروپا تولید میشود. در سال 1995، کل میزان Toluene تولید شده در اروپا حدود 2,600,000 تن بود، اما این میزان در سال 2012 به حدود 1,400,000 تن کاهش یافت. میزان مصرف تولوئن در اتحادیه اروپا در اواخر دهه 1990 حدود 2,750,000 تن بود؛ اما در سال 2012 به حدود 1,250,000تن کاهشیافته بود.
تولوئن در سطح جهان بهعنوان ماده اولیه در تولید تعداد زیادی مواد شیمیایی از جمله بنزن، اسید بنزوئیک، نیترو تولوئنها، تولیل دی ایزوسیاناتها و همچنین رنگها، داروها، مواد افزودنی غذایی، پلاستیک و… مورداستفاده قرار میگیرد. در نتیجه، مدت طولانی است که در بسیاری از کاربردها، از جمله پوششها، چسبها، جوهرها، داروسازی و فراوری شیمیایی، Toluene حلال ارجح است. استفاده از متیل بنزن بهعنوان یک واسطه شیمیایی 70-80 درصد از مصرف در اتحادیه اروپا را تشکیل میدهد، درحالیکه استفاده بهعنوان حلال تقریباً 20٪ از کل است.
سیکلوهگزانون یا ریتاردر مایع شیمیایی شفاف، زرد کم رنگ و حتی بیرنگ است است که این ماده بهعنوان یک حلال آلی برای در بسیاری از صنایع کاربرد دارد. این ماده در نفت خام نیز وجود دارد؛ ولیکن بهصورت مصنوعی هم تولید خواهد شد. نکته مهم این است که به هیچعنوان نباید در معرض ریتاردر قرار بگیرید چراکه برای سلامتی خطر بسیاری دارد که در ادامه مقاله به خطرات و عوارض آن اشاره میکنیم.
حلال ریتاردر چیست؟
سیکلوهگزانون (همچنین با نامهای اکسو سیکلوهگزان، پیملیک کتون، سیکلوهگزیل کتون و CYC نیز شناخته میشود) یک مایع روغنی شفاف است که دارای رنگ بیرنگ تا زرد روشن و بوی تند است. این یک مولکول حلقوی شش کربنی است که متعلق به کلاس کتونهای حلقوی (ترکیبات آلی) با فرمول C6H10O است.
سیکلوهگزانون یا ریتاردر کمی در آب حل میشود، کاملاً با حلالهای معمولی قابل اختلاط است و با اکسیدانهایی مانند اسید نیتریک واکنش میدهد. ریتادر به طور طبیعی در نفت خام وجود دارد و همچنین بهصورت مصنوعی و در مقادیر زیاد تولید میشود، زیرا یک واسطه کلیدی در تولید نایلون است.
50 تا 100 میلیگرم در میلیلیتر در دمای 64 درجه فارنهایت
چگالی
0.945 در 68 درجه فارنهایت
سیکلوهگزانون
سیکلوهگزانون چگونه ساخته می شود؟
روشهای مختلفی برای تولید سیکلوهگزانون وجود دارد که یکی از آنها هیدروژنه کردن کاتالیزوری فنل است:
C6H5OH + 2 H2 → (CH2)5CO
روش دیگر از طریق اکسیداسیون کاتالیزوری ریتاردر در هوا، به طور معمول در حضور کریستالهای کبالت است:
C6H12 + O2 → (CH2)5CO + H2O
این واکنش یکی از روشهای تولید عمده تجاری اولیه است و دیگری هیدروژنه کردن بنزن (در یک سیستم بسته) است.
روشهای دیگر عبارتاند از هیدروژنزدایی کاتالیستی سیکلوهگزانول:
C6H11OH → C6H10O + H2
در سراسر جهان، سالانه هزاران تن سیکلوهگزیل کتون تولید میشود تقاضا برای آن هنوز درحالرشد است، بهویژه در چین، و چندین کارخانه تولید جدید در چند سال گذشته بهمنظور کمک به پاسخگویی به این تقاضا، روی خط آمدهاند.
خواص سیکلوهگزانون
خواص سیکلوهگزانون باعث میشود که به عنوان یک چربیزدا، یک عامل لکه بر برای از بین بردن لکهها در صنایع خشکشویی و نساجی، حلال در پاککنندههای رنگ و جوهرهای چاپ و در صنعت پلاستیک مطلوب باشد. به دلیل حلالیت متقابل گسترده، انحلالپذیری خوب، فراریت و سمیت کم سیکلوهگزانون، برای حلالهای سطح بالا، پوششها و زمینههای جوهر چاپ بسیار مناسب است. سیکلوهگزانون با انواع حلالهای آلی سازگاری دارد.
انتظار میرود که اندازه بازار ریتاردر، در نتیجه گسترش دامنه سیکلوهگزانون در کاربردهایی که به پراکسید یا اکسیژن حساس هستند در طی سالهای 2022-2028 به طور قابلتوجهی رشد کند. باتوجهبه استفاده از کاپرولاکتام مشتق شده از سیکلوهگزانون در تولید پارچههای نایلونی، افزایش ابتکارات دولتها برای تقویت تولید منسوجات در اقتصادهای درحالتوسعه، استفاده از ریتاردررا نیز افزایش میدهد.
سیکلوهگزانون به حلال های شیمیایی اطلاق میشود که به دو شکل طبیعی و مصنوعی در دسترس هستند. این ترکیب در آب نامحلول است؛ اما در حلالهای آلی معمولی مانند اتانول، اتیل اتر و استون محلول است. میتوان از سیکلوهگزانون بهعنوان واسطهای در تولید رنگ و لاک و سایر کاربردها استفاده کرد.
کاربرد سیکلوهگزانون
کاربرد سیکلوهگزانون در صنعت
سیکلوهگزانون کاربردهای صنعتی زیادی دارد، در درجه اول بهعنوان یک ماده شیمیایی صنعتی و واسطه شیمیایی در تولید مولکولهای هدف خاص. در واقع، مصرف سیکلوهگزانون تقریباً به طور کامل به صنعت نایلون با مشتقات اکسید شده برای تولید اسید آدیپیک و کاپرولاکتام که پیشسازهای نایلون 6 هستند، مرتبط است. 70 درصد از کاپرولاکتام جهان از طریق سیکلوهگزانون تولید میشود.
سایر مشتقات سیکلوهگزانون برای سنتز داروها، رنگها، علفکشها، آفتکشها، نرمکنندهها و مواد شیمیایی لاستیکی استفاده میشوند. کاربردهای دیگر ریتاردردر صنعت شامل چسب، سوخت، رنگ و پوشش و مواد شیمیایی آزمایشگاهی است.
ریتاردر یک حلال شیمیایی مهم است که در صنایع مختلف بهویژه صنعت رنگ و چاپ استفاده میشود. سیکلوهگزانون همچنین یک ماده اصلی برای ساخت علفکشها، آنتیهیستامینها و یک کاتالیزور اصلی برای پلیاستر و رزینهای مصنوعی است. سیکلوهگزانون همچنین یک افزودنی اصلی در لاکها و رنگها برای جلوگیری از سرخ شدن و بهعنوان حلال جوهرهای چاپ PVC است.
سیکلوهگزانون در محصولات مصرفی مختلف از جمله در چسبها، رنگها، خودرو، محصولات مراقبتی تمیزکننده و مبلمان، لوازم الکترونیکی و مواد شیمیایی عکس یافت میشود. ریتاردرها هم در هیدروکربنها و هم در حلالهای شیمیایی حلالیت خوبی دارد، به این معنی که بهخوبی مخلوط میشود و در اکثر حلالهای آلی قابل اختلاط است.
عوارض ریتاردر
سیکلوهگزانون دارای رتبه سلامت NFPA 1 است و “میتواند باعث تحریک قابلتوجهی شود”. در صورت استنشاق، گلو و مجاری تنفسی را تحریک کرده و باعث سردرد و حالت تهوع میشود. قرارگرفتن بیش از حد در معرض چشمها، بینی و پوست میتواند عوارض مشابهی مانند تحریک، خوابآلودگی و بیهوشی ایجاد کند.
دارای امتیاز آتش NFPA 3 است و “تقریباً در تمام شرایط دمای محیط قابل احتراق است”. گرما، جرقه یا شعله میتوانند بخاراتی را ایجاد کنند که سنگینتر از هوا هستند و به منبع اشتعال و مناطق اطراف میروند. درجه ناپایداری 0 نشان میدهد که “به طور معمول پایدار است، حتی در شرایط آتش”.
ایمنی و رویههای سیکلوهگزانون
در صورت نشت ریتاردر، نشت باید در حداقل 50 متر ایزوله شود و از عبور از آن خودداری شود. همچنین باید از سرایت نشت سیکلوهگزانون به آبراهها، فاضلابها و زیرزمینها جلوگیری کنید. نشت را با مواد خشک مانند خاک یا مواد قابل احتراق خیس کنید.
ریتاردر نقطه اشتعال پایینی دارد؛ بنابراین، آتش میتواند بهراحتی شعلهور شود. در صورت آتشسوزی، تمام منابع اشتعال باید حذف شوند و از فوم مقاوم در برابر الکل، مواد شیمیایی خشک یا CO2 برای مبارزه استفاده شود. هنگام استفاده از سیکلوهگزانون برای محافظت از پوست و چشم باید همیشه از تجهیزات PPE استفاده کرد. لباسهای آلوده باید فوراً خارج شوند.
تولید ریتاردر
تولید سیکلوهگزانون اکسیم
سیکلوهگزانون اکسیم از واکنش سیکلوهگزانون با یک مشتق هیدروکسیل آمین تولید میشود. چندین فرایند تجاری برای این مرحله موجود است، و آنها عمدتاً در ساخت مشتق هیدروکسیل آمین متفاوت هستند.
ریتاردر یک واسطه شیمیایی در تولید اسید آدیپیک است که یکی از کاربردهای مهم آن محسوب میشود. سیکلوهگزانون همچنین به عنوان حلال برای استرها و اترهای سلولز، رنگها، رزینها، لاکها، شلاک، روغن و چربیها استفاده میشود.
ذخیرهسازی و توزیع سیکلوهگزانون
سیکلوهگزانون را میتوان در بشکهها و یا کامیونهای تانک حمل کرد. باید در مکانی خنک، خشک و دارای تهویه مناسب نگهداری شود که خطر اشتعال نداشته باشد. برای اهداف حملونقل، در گروه بستهبندی III و کلاس خطر III قرار میگیرد و محرک است و بسیار قابل اشتعال است. سیکلوهگزانون دارای وزن مخصوص 0.945 و نقطه اشتعال 46 درجه سانتیگراد است.
خوردگیدر صنعت نفت و گاز هرساله باعث ازبینرفتن میلیاردها دلار میشود. موارد زیادی از خوردگی گسترده در لولههای تولید، شیرها و در خطوط جریان از چاه به تجهیزات پردازش، رخداده است. دلیل این امر این است که نفت و گاز حاصل از چاه حاوی مقادیر مختلفی از آب است که میتواند بهعنوان یک مرحله جداگانه در تماس با سطح ماده، رسوب شود و اینکه این آب حاوی گازهایی مانند CO2 و احتمالاً H2S و همچنین نمک است.
شرکت مواد شیمیایی دکتر کمیکال تأمینکننده انواعمواد شیمیایی نفت و گاز میباشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه فروش مواد اولیه شیمیایی و قیمت با کارشناسان بخش فروش در تماس باشید. در صورت نیاز میتوانید از مشاورههای تخصصی ما بهرهمند شوید.
خوردگی در صنعت نفت و گاز
در بیشتر موارد خوردگی شدید، CO2 نقش عمدهای دارد. خوردگی یکنواخت ۳۰٪ و ۷۰٪ دیگر در اثر خوردگی موضعی ایجاد میشود. روشهای مختلف کنترل خوردگی باعث حفاظت از تأسیسات و کاهش هزینهها میگردد.
هر صنعت، هر سیستم پالایشگاهی مشکلات خاص خود را از پدیدههای خوردگی با فرکانسهای مختلف دارد. حدود ۷۵٪ از کل خوردگی به دلیل عدم اطلاع و دانش کافی و همچنین تعامل ناکافی بین گروههای مختلف مسئولیتپذیر و تصویب تصمیمات ضد خوردگی اتفاق میافتد. عامل انسانی یکی از دلایل اصلی خوردگیهاست.
مشکلات خوردگی در صنعت نفت در سه حوزه اصلی رخ میدهد:
تولید
حملونقل و ذخیرهسازی
عملیات پالایشگاه
بسیاری از پالایشگاهها حاوی بیش از پانزده واحد فرایند مختلف هستند که هر یک ترکیبی خاص از جریانهای فرایند خورنده و دمای و فشار دارند.
خوردگی معمولاً بسیار آهسته اتفاق میافتد، مگر اینکه در ابتدا مواد نادرست یا ناقصی نصب شده باشند. خوردگی پالایشگاه را نیز میتوان دستهبندی کرد:
خوردگی در دمای پایین که در دمای کمتر از ۲۶۰ درجه سانتیگراد و در حضور آب رخ میدهد.
خوردگی در دمای بالا: در دماهای بالاتر از ۲۶۰ درجه سانتیگراد رخ میدهد، بدون اینکه آب موجود باشد.
صنعت نفت شامل فرایندهای جهانی اکتشاف، استخراج، پالایش، حملونقل (اغلب توسط تانکرهای نفتی و خطوط لوله) و بازاریابی فراوردههای نفتی است. بیشترین حجم تولیدات این صنعت، بنزین و گازوئیل است.
نفت همچنین ماده اولیه بسیاری از محصولات شیمیایی از جمله داروهای دارویی، حلال، کودها، سموم دفع آفات، رایحههای مصنوعی و پلاستیکها است. این صنعت معمولاً به سه مؤلفه اصلی تقسیم میشود: بالادست، میانرده و پاییندست. عملیات میانی معمولاً در رده پاییندست قرار میگیرد.
نفت برای بسیاری از صنایع بسیار حیاتی است و از نظر حفظ تمدن صنعتی در پیکربندی فعلی آن از اهمیت زیادی برخوردار است و بنابراین نگرانی اساسی بسیاری از ملل محسوب میشود. نفت درصد زیادی از مصرف انرژی جهان را شامل میشود، ۳۲٪ برای اروپا و آسیا، بالاتر از ۵۳٪ برای خاورمیانه که کشورهای توسعهیافته بزرگترین مصرفکننده آن هستند. تولید، توزیع، پالایش و خردهفروشی فرآوردههای نفتی بهعنوان یک کل، بزرگترین صنعت جهان را از نظر ارزش دلار نشان میدهد.
خوردگی در تولیدات
خوردگی در تولید
میادین نفت و گاز مقدار زیادی لوله آهن، فولاد، لوله، پمپ، شیر و میله مکنده مصرف میکنند. نشت باعث ازبینرفتن روغن و گاز و همچنین نفوذ آب و لجن میشود و در نتیجه باعث افزایش خسارت خوردگی میشود. آبشور و سولفیدهای غالباً در چاههای نفت و گاز وجود دارند. خوردگی در چاهها در داخل و خارج از پوشش رخ میدهد. تجهیزات سطح در معرض خوردگی جو هستند. در عملیات ریکاوری ثانویه، آب را به داخل چاه پمپ میکنند.
چاه های نفت شیرین
به نظر میرسد که خوردگی در چاههای پرفشار در خط لوله تولید نفت، در بسیاری از مناطق تقریباً به یک مشکل معمول تبدیل شده است. سه روش برای مقابله با خوردگی لولهها استفاده میشود – پوشش لولهها، بازدارندهها یا ضد خوردگی و آلیاژها استفاده میشود. لولههای روکش شده بیشترین کارایی را پیدا کردهاند و تا همین اواخر تقریباً در تمام تأسیسات روکش از فنلهای محافظتکننده استفاده شده است. رزینهای اپوکسی خشک شده اکنون در مقادیر فزایندهای مورداستفاده قرار میگیرند.
چاه نفت ترش
این چاهها نفت را با مقدار بیشتری گوگرد نسبت به چاههای شیرین کنترل میکنند و محیطی خورندهتر را نشان میدهند. در چاههای حاوی H2S بالا ممکن است در قسمت بالای چاه که در آن فضای با گاز پر شده است، حملهای شدید به پوشش داده شود. بخار آب در این منطقه متراکم میشود و H2S و CO2 را جذب میکند.
خوردگی در حمل و نقل و ذخیره سازی
فراوردههای نفتی توسط تانکرها، خطوط لوله، مخازن راهآهن و کامیونهای تانکر دار حمل میشوند. شدیدترین مشکل خوردگی داخلی در مخازن رخ میدهد. تانکرهای حاوی گازوئیل مشکل خوردگی داخلی شدیدتری نسبت به مخازن نفت دارند؛ زیرا بنزین فلز را بیش از حد تمیز نگه میدارد. نفت لایه یا فیلمی را ایجاد میکند که در برخی موارد باعث حفاظت میشود. تانکهای اتومبیل و کامیونهای تانکر دار برای خوردگی جوی در قسمت بیرونی پوشیده شدهاند. دلیل اصلی خوردگی داخلی مخازن ذخیره آب، وجود آب است.
تشکیل زنگ در دیوارههای داخلی خطوط لوله ناشی از حضور آب است که باعث کاهش جریان در خطوط لوله شود و همچنین میتواند باعث آلودگی محصول شود. با تزریق بازدارندههای خوردگی (چند قسمت در میلیون) مانند آمین ها و نیتریتها در جریان محصول از تشکیل زنگ در لولهها جلوگیری میشود.
خوردگی دیوارههای خارجی خطوط لوله باتوجهبه ماهیت خاک یا آب، دما، دسترسی اکسیژن و عوامل دیگر بسیار متفاوت است. برای جلوگیری از خوردگی خاک از پوشش و محافظت کاتدی استفاده میشود. امروزه بهطورکلی مشخص شده است که ترکیبات پوشش خوب و محافظت کاتدی بهترین روش برای اطمینان از عمر طولانی و بدون نشت در لولههای مدفون است.
خوردگی در پالایشگاه
خوردگی در واحدهای پالایشگاه
نفت خام همیشه حاوی ناخالصیهایی است که اغلب منجر به مشکلات شدید خوردگی در پردازش میشوند. محصولات چگال شده از فرایندهای تقطیر غالباً با موادی مانند اسید سولفوریک، اسید نفتنیک، سولفید هیدروژن و کلرید هیدروژن آلوده میشوند. ازاینرو خوردگی قابلتوجهی وجود دارد، بنابراین میتواند بهعنوان محصول جانبی لولههای تقطیر و خنککننده رخ دهد.
خوردگی بهطورکلی بهصورت ضایعات عمومی ناهموار صورت میگیرد و محصولات خوردگی نامحلول مانند سولفید مس اغلب تولید میشود. شکاف ممکن است بهسرعت در زیر این رسوبات غیر محافظ انجام شود. پرکاربردترین مواد لولهای، برنجهایی با مقدار بالای روی هستند. هنگامی که از آب دریا یا آب شفاف برای خنککننده استفاده میشود، در تجهیزات تبادل گرما احتمال خوردگی در کنار آب وجود دارد.
در لوله تبادل گرما، با تزریق قلیایی یا آمونیاک میتوان خوردگی را به حداقل رساند تا pH در یکشکل کنترل شده با همراهی یک یا سایر مهارکنندههای آمین تشکیلدهنده فیلم حفظ شود. از طرف آب خنککننده، با استفاده از سیستمهای مناسب محافظت کاتدی در کانالهای بخاری و خنککننده، میتوان مزایای آن را به دست آورد. از Zn یا Mg میتوان بهعنوان آند قربانی استفاده کرد.
خنککردن آب دریا با پمپهای گردشی در پالایشگاهها یک مشکل اساسی در کنترل خوردگی است. هنگام خنککردن آب از طریق لولههای فولادی، ترکیبی از پوششهای ضخیم بر اساس قیر زغالسنگ بهعلاوه محافظ کاتدی مؤثر است. پمپهای گردشی آب خنککننده از برنز و چدن ساخته شدهاند که دارای حفاظت کاتدی از منبع خارجی جریان تحتتأثیر هستند.
برای لوله در استوانهها و لولههای ترک گاز از فولادهای ضدزنگ استفاده میشود. در بعضی موارد، یک برج واحد با دو یا سه ماده مختلف روکش شده است تا از تغییر خوردگی در بالا و پایین برج مراقبت کند. خوردگی توسط خوردگی ترش با درجه حرارت و با افزایش مقدار گوگرد افزایش مییابد. کروم مفیدترین عنصر آلیاژی در فولاد برای مقاومت در برابر ترکیبات گوگرد است؛ بنابراین، با افزایش گوگرد و دمای شروع به میزان کم ۱ درصد از کروم، محتوای کروم فولاد افزایش مییابد.
مواد غیرفلزی در برابر خوردگی شیمیایی مقاوم بوده و از آلودگی محصول عاری هستند. این ویژگی آنها را برای صنایع پالایشگاه و صنایع پتروشیمی بسیار جذاب میکند. از لاستیک طبیعی بهعنوان یک ماده سازهای و بهعنوان روکش کشتی برای جلوگیری از آلودگی و خوردگی استفاده شده است. لولههای انعطافپذیر به طور گستردهای بهعنوان اتصالات موقتی در ذخیرهسازی و حملونقل مواد مورداستفاده قرار میگیرند. گرافیت از رسانایی حرارتی بسیار خوبی برخوردار است و این خاصیت در ترکیب با مقاومت در برابر بخار و مایعات بسیار خورنده علاوه بر استفاده در کشتیها، دریچهها، پمپها و لولهکشی، زمینه کاربردهای تبادل گرما را نیز باز میکند.
پیشنهاد دکتر کمیکال برای مطالعه بیشتر: 6 راهکار برای کنترل خوردگی
خوردگی در زیر عایق
تشخیص این نوع خوردگی دشوار است؛ زیرا باید عایق را برای بازرسی از سطح برداشته و از اینرو یکی از بزرگترین و گرانترین و خطرناکترین مشکلات برای صنایع مختلف بهحساب میآید. این خوردگی در ناحیه تماس بین فلز و عایق رخ میدهد. بهطورکلی در لولهها، مخازن و تجهیزات مشاهده میشود و به دلیل نوع عایق مورداستفاده است. خوردگی در زیر عایق با وجود اکسیژن و آب رخ میدهد. هنگامی که آب و اکسیژن در سطح فلز وجود دارد، خوردگی به دلیل انحلال فلز (اثر آندی) رخ میدهد.
این فرایند شیمیایی با کاهش اکسیژن متعادل میشود. میزان خوردگی در زیر عایق بستگی به نوع عایق، در دسترسبودن اکسیژن، ناخالصی آب، دما و گرما، خاصیت انتقال سطح فلز و وضعیت سطح فلز از نظر خشک یا مرطوب، دارد. در صورت عدم وجود اکسیژن، خوردگی ناچیز است، اگرچه فولادهای کربنی و آلیاژ کم، کمترین میزان خوردگی را در محیط قلیایی دارند، اما یونهای کلرید موجود در زیرپوشش باعث ایجاد شکاف موضعی و چالههای موضعی میشوند.
اگر اکسیدهای گوگرد و نیتروژن که اسیدی هستند از درون ناخالصیهای داخل آب یا هوای داخل عایق نفوذ کنند، یا اگر آب اسیدی باشد خوردگی رخ میدهد. بعضی اوقات ناخالصیهای آب یا هوا، بهویژه یونهای نیترات باعث میشوند که پوستهپوستهشدن بیرونی SCC در زیر پوشش در فولادهای کربنی یا آلیاژ کم باشد.
مشکل از این واقعیت ناشی میشود که به دلیل شرایط عایق، لولهها، مخازن و سایر تجهیزات از خوردگی در زیر عایق رنج میبرند. صرفنظر از اینکه چقدر عایق پیچیده شده در اطراف لولهها قرار گرفته یا به آن تحمیل شده است، در فضای بین این دو، اختلاف درجه حرارت زیادی وجود دارد؛ زیرا در این قسمت درجه حرارت بالا به طور ناگهانی با سطح پایین قرار میگیرد؛ بنابراین تراکم حاصل میشود.
هوای گرم رطوبت بیشتری نسبت به هوای سرد دارد. هنگامی که هوای گرم بهسرعت در تماس با عایق خنک شود، سرعت انتقال حرارت کاهش مییابد و رطوبت آزاد میشود یا بهعبارتی، تراکم ایجاد میشود؛ بنابراین با ظهور رطوبت و اکسیژن موجود در هوا، زنگزدگی و خوردگی رخ میدهد. عایقکاری روی سطح فلز از تبخیر رطوبت جلوگیری میکند و در این حالت عایق بهعنوان حامل عمل میکند و بیشتر رطوبت انباشته شده در یک منطقه به مناطق دیگر را موجب میشود و باعث میشود که خوردگی ایجاد شده در یک منطقه بهجای دیگر منتقل شود. سطح پوشانده شده از عایقهای سنتی مانند فایبرگلاس و پشم سنگ رطوبت را به دام میاندازد و از تبخیر جلوگیری میکند.
عایق سنتی حاوی کلرید است و اگر این در معرض رطوبت باشد، ممکن است کلرید با رطوبت روی سطح فلزاتی مانند نفت و خط لوله گاز ظاهر شود و به دلیل خوردگی، میتواند سوراخ و یا ترکهایی روی سطح ایجاد کند.
خوردگی خطوط لوله نفت
خوردگی CO2 و H2S در خطوط لوله نفت
خوردگی فولاد توسط CO2 و CO2 / H2S یکی از مهمترین مشکلات صنعت نفت است. وجود دیاکسیدکربن، سولفید هیدروژن و آب آزاد میتواند باعث مشکلات شدید خوردگی در خطوط لوله نفت و گاز شود. خوردگی داخلی در چاهها و خطوط لوله تحتتأثیر دما، محتوای CO2 و H2S ، شیمی آب، سرعت جریان، مرطوبسازی نفت یا آب و ترکیب و شرایط سطح فولاد است.
تغییر کوچکی در یکی از این پارامترها میتواند سرعت خوردگی را به میزان قابلتوجهی تغییر دهد. در حضور CO2، میتوان میزان خوردگی را تحت شرایطی کاهش داد که محصول خورندگی، کربنات آهن (FeCO3) بر روی سطح فولاد رسوب کند و یک فیلم محصول خوردگی متراکم و محافظ تشکیل دهد. این بهراحتی در دمای بالا یا pH زیاد در فاز آب رخ میدهد.
هنگامی که محصولات خوردگی روی سطح فولاد قرار نمیگیرند، میزان خوردگی بسیار بالایی از چندین میلیمتر در سال میتواند رخ دهد. وقتی H2S علاوه بر CO2 موجود باشد، فیلمهای سولفید آهن (FeS) بهجای FeCO3 تشکیل میشوند. این فیلم محافظ میتواند در دمای پایینتر تشکیل شود، زیرا Fes خیلی راحتتر از FeCO3 تشکیل میشود. خوردگی موضعی با میزان خوردگی بسیار بالا میتواند زمانی رخ دهد که فیلم محصول خوردگی از حفاظت کافی برخوردار نباشد و این بدترین نوع حمله خوردگی در خطوط لوله نفت و گاز است.
خوردگی CO2
خوردگی دیاکسیدکربن یکی از مهمترین و حساسترین شکل خوردگی در صنعت نفت و گاز است. بهطورکلی به این دلیل است که نفت خام و گاز طبیعی از مخزن نفت و چاه گاز معمولاً حاوی مقداری CO2 است. نگرانی اصلی در مورد خوردگی CO2 در صنعت نفت و گاز این است که خوردگی CO2 میتواند باعث خرابی تجهیزات بهویژه خط لوله اصلی لوله انتقال شود و در نتیجه میتواند تولید نفت و گاز را مختل کند. مکانیسمهای اصلی واکنش خوردگی CO2 طی چندین دهه گذشته توسط بسیاری از محققان بهخوبی درک و پذیرفته شده است.
خوردگی H2S
در حضور H2S، مواد فلزی دچار خوردگی میشوند که منجر به تولید هیدروژن و متعاقباً انواع مختلفی از مشکلات ناشی از ترکخوردگی ناشی از هیدروژن میشود که به طور بالقوه میتواند باعث بروز اختلال شود.
خوردگی شکافی فولادهای آلیاژی کم نیز میتواند در شرایط خاصی از دما، سرعت جریان و نسبت CO2 به H2S رخ دهد. مقاومت فولادهای کربن و آلیاژ کم در برابر ترکخوردگی استرس سولفید (SSC) نشاندادهشده است که نهتنها به فشار جزئی H2S بلکه به pH محیط بستگی دارد.
خوردگی داخلی فولاد کربن در حضور H2S یک مشکل قابلتوجه برای پالایشگاههای نفتی و تأسیسات تصفیه گاز طبیعی است. تشکیل مقیاس سطح یکی از مهمترین عوامل حاکم بر میزان خوردگی است. رشد مقیاس در درجه اول به سینتیک تشکیل مقیاس بستگی دارد. برخلاف بارندگی نسبتاً مستقیم کربنات آهن روبهجلو، در خوردگی CO2 خالص، در محیط H2S انواع سولفید آهن ممکن است مانند سولفید آهن آمورف، سولفید آهنی مکعب، اسمیتیت، گریگ ، پیروتیت، تریلیت و پیریت تشکیل شود.
غلظت H2S تأثیر بسیار زیادی در توانایی محافظتی فیلم سولفید تشکیل یافته دارد. با افزایش غلظ H2S، فیلم تشکیل شده حتی در pH 3-5 سست است و به اثر بازدارنده خوردگی کمک نمیکند.
وابستگی دما از خوردگی H2S برای قرار گرفتن در معرض کوتاه مدت بسیار ضعیف است و به نظر نمیرسد که در زمان مواجهه طولانیتر تأثیر داشته باشد. این نشان میدهد که میزان خوردگی غالباً با حضور مقیاس سولفید آهن کنترل میشود.
خوردگی خفیف داخلی فولاد با حضور CO2 و H2S یک مشکل مهم برای صنایع نفت و گاز است. اگرچه تعامل H2S با فولادهای کربن مشخص شده است، اما درک تأثیر H2S بر خوردگی CO2 هنوز محدود است؛ زیرا ماهیت تعامل با فولاد کربن پیچیده است.
مهارکننده خوردگی یک ماده شیمیایی است که وظیفه آن جلوگیری از روند آسیب رساندن به مواد است. بازدارنده خوردگی یک فیلم محافظ محکم بر روی سطح مواد (فلز) ایجاد میکند یا باعث میشود که غیرفعال بودن فلز انجام شود. مهارکنندهها باعث جلوگیری از خوردگی میشوند، اما تغییرات ایجاد شده در زنگزدگی، خوردگی و غیره را حذف نمیکنند. بهطورکلی، ترکیبات آلی و معدنی بهعنوان بازدارندههای خوردگی استفاده میشوند. باتوجهبه مکانیسم عمل، بازدارندهها را میتوان به: آندی، کاتدی و مخلوط کاتدی – آندی تقسیم کرد.
اثر این بازدارندهها تا حد زیادی به pH محیط بستگی دارد. برخی از آنها خاصیت محافظتی خوبی را به طور انحصاری در محلولهای خنثی نشان میدهند، درحالیکه در الکترولیت اسید بر دامنه خوردگی تأثیر نمیگذارند و بعضی اوقات حتی باعث تقویت آن میشوند. ترکیباتی نیز وجود دارند که فقط در محیط اسید فعال هستند. بیشتر بازدارندهها به طور خاص بر روی یک فلز یا گروه فلزات تأثیر میگذارند، اما از تعداد بیشتری فلز یا آلیاژ محافظت نمیکنند. استثنائات کروماتها هستند که اکثر فلزات را منفعل میکنند.
مکانیسم بازدارندههای خوردگی
با درنظرگرفتن مکانیسم عمل بازدارندههای خوردگی میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد:
بازدارندههای خوردگی تشکیلدهنده فیلم
بازدارندههای خوردگی کاتدی
بازدارندههای خوردگی آندی
بازدارندههای خوردگی کاتدی – آندی
صنعت نفت بسیار مستعد حملات تخریبی سیستم است. برای طیف گستردهای از محیطهای خورنده مساعد است. میادین نفتی در مناطق گرمسیری واقع شدهاند که رطوبت زیاد، وزش بادی نمک و ماسههای حاصل از هوا باعث آسیب به سازهها و تجهیزات میشوند. خطوط لوله نفت خام به پالایشگاهها و تأسیسات ساحلی منتقل میشود که نسبت به فولاد و آهن خورندگی دارد. در پالایشگاهها برای کارایی آنها مقادیر بسیار زیادی آب خنککننده موردنیاز است که برای این کار از آب دریا نیز استفاده میشود که بسیار خورنده است، بهطوریکه خطوط ورودی، کندانسورها و کولرها همگی نیاز به محافظت ویژه در برابر خوردگی دارند.
عوامل مؤثر بر خوردگی
در تأسیسات تولید نفت و گاز اغلب باید با محیطهای خورنده مقابله کنند. هنگامی که امکانات در شرایط حاد و دورافتاده دریایی قرار دارند، مشکلات محافظت از تأسیسات حادتر میشود. ارزیابی خوردگی بالقوه برای تأسیسات جدید ممکن است منجر به انتخاب استفاده از آلیاژهای مقاوم در برابر خوردگی یا استفاده از فولادهای کربنی با ضدخوردگی شود. برای تأسیسات نفت و گاز، استفاده از مواد شیمیایی ضد خوردگی اغلب تنها گزینه ممکن است.
مکانیسمهای اصلی برای خوردگی داخلی خطوط لوله، خوردگی آبی ناشی از گازهای خورنده محلول مانند دیاکسیدکربن، سولفید هیدروژن یا اکسیژن و خوردگی تحتتأثیر میکروارگانیسمها است. این آب میتواند بخشی از محصولات اصلی مخزن (آب تشکیلدهنده) یا از تزریق آب باشد که برای افزایش فشار استفاده میشود. ضدخوردگیها با تشکیل یک فیلم محافظ بر روی فلز از عناصر خورنده در تماس با سطوح فلزی جلوگیری میکنند. همانطور که در شکل زیر نشاندادهشده است:
فیلم ضد خوردگی
ضدخوردگیها ترکیبات شیمیایی هستند که برای کاهش سرعت خوردگی در مواد در تماس با سیال مایعات اضافه میشوند. بهعنوانمثال، یک ضدخوردگی به جریان هیدروکربنها (نفت یا گاز) در نزدیکی چاه تزریق میشود تاخوردگی در فولاد خط لوله کاهش یابد. ترکیب جریان از چاه میتواند بسیار متفاوت باشد، به طور مثال محتوای آب بین ۱ تا ۹۹ درصد متغیر است و این تأثیر قابلتوجهی در پتانسیل خوردگی طبیعی در سیستم استخراجی دارد. عوامل دیگر مانند دما و فشار نیز بر میزان خوردگی تأثیر میگذارد.
درحالیکه مهارکنندههای خوردگی در برابر CO2 و H2S مؤثر هستند، در صورت وجود اکسیژن، آنها ناکارآمد هستند یا برای دستیابی به میزان خوردگی مهار شده موردنیاز به غلظتهای بسیار بالایی دارند. در این شرایط از اکسیژن زدا برای ازبینبردن اکسیژن استفاده میشود. همچنین، هر آب تزریق شده در چاه برای ازبینبردن اکسیژن قبل از تزریق باید اکسیژنزدایی شود.
عوامل خوردگی
عوامل مؤثر بر سرعت خوردگی و کارایی ضدخوردگی
هدف بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر سرعت خوردگی بدون ضدخوردگی و کارایی ضدخوردگی است. تحقیقات زیادی در زمینه ضدخوردگیها انجام شده است. عوامل زیر بهعنوان عوامل مؤثر بر سرعت خوردگی و بازده ضدخوردگی شناخته شدهاند:
سرعت جریان و نوع جریان
مقدار آب
وجود اکسیژن، دیاکسیدکربن و سولفید هیدروژن
درجه حرارت
خوردگیهای پیشین موجود در سیستم
در صورت وجود آب، خوردگی به دلیل دیاکسیدکربن با درجه حرارت افزایش مییابد تا جایی که لایه محصول خوردگی بهصورت لایهای ایجاد میشود.
• هرچه فشار جزئی دیاکسیدکربن بیشتر باشد، میزان خوردگی بیشتر خواهد بود.
• افزایش سرعت مایع باعث افزایش سرعت خوردگی در اثر حملونقل سریع واکنشدهندهها و گونههای محصول میشود.
• سرعت مایع بالاتر باعث تلاطم بیشتر میشود و استرس برشی دیواره را افزایش میدهد. این میتواند باعث افزایش خوردگی به دلیل آسیب در پوشش محصول بازدارنده خوردگی روی دیواره لوله، میشود.
به نظر میرسد اثر ضدخوردگیها روی سطوح دارای خوردگی از قبل، مخلوط شده است. برخی از بازرسان دریافتند که برخی از بازدارندهها قادر به نفوذ به اعماق لایههای زنگزده بودند.
بهطورکلی عملکرد ضدخوردگی تحت شرایط معین دچار اختلال میشود.
مهار ضعیف منجر به حملات خوردگی موضعی با شکافهای کروی عمیق میشود.
اثر مخرب ضدخوردگی توسط خواص فولاد و ترکیب بازدارنده مشخص میشود. اثر ضدخوردگی به حضور یکلایه سیمانیت در سطح فولاد مربوط میشود.
با انتخاب دقیق ضدخوردگیها میتوان مشکل را برطرف کرد؛ بنابراین، هنگام انتخاب ضدخوردگیها، آزمایشهایی باید بر روی فولادها انجام شود در شرایطی که احتمالاً نمایانگر آنهایی است که در حین عملیات مواجه می شوند.
اثر ویژگیهای جریان برخوردگی
متغیرهای زیادی در جریان در خطوط لوله وجود دارد، از جمله جریان چندلایه یا تلاطم، جداسازی فاز مداوم یا آشفته. اینها میتوانند مشکلات خاصی برای مهار خوردگی ایجاد کنند. بهعنوانمثال، در خطوط لوله گاز طبیعی چندضلعی، خوردگی بالای خط (TLC) میتواند به دلیل مشکل در استفاده از ضدخوردگی در بالای لولهای که فاز مایع با آن ارتباط برقرار نمیکند، ایجاد شود که در شکل زیر نشاندادهشده است:
نرخ جریان اثر روی خوردگی
غلظت ضدخوردگی بهینه ممکن است باتوجهبه شرایط جریان متفاوت باشد، با غلظتهای بالاتر بهطورکلی برای شرایط سختتر، مانند جریان تنش برشی بالا موردنیاز است.
اثر دما برخوردگی
در دماهای کمتر از ۵۰ درجه سانتیگراد خوردگی لکهدار به دلیل رسوبات کربنات آهن نرمتر چندلایه رخ میدهد، با افزایش درجه حرارت تا حدود ۷۰ درجه سانتیگراد افزایش محافظت صورت میپذیرد. در دماهای بالاتر، خوردگی موضعی مشاهده میشود؛ زیرا فیلمها از بین میروند و پایدار میشوند و در نتیجه حمله گالوانیک (mesa) به وجود میآید. در مواردی ممکن است رکود در میزان خوردگی در بالاتر از حدود ۸۰ درجه سانتیگراد مشاهده شود.